بازاریابی محتوا در سال ۲۰۲۰

در عصر اینترنت، بازاریابی محتوا اصلی‌ترین و مهم‌ترین استراتژی بازاریابی است. اگر از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنید؛ یا قصد دارید یک کمپین تبلیغاتی اجرا کنید؟ یا سئو و رتبه گوگل خود را افزایش دهید؟ بنابراین هیچ راهی به جز توجه به حوزه تولید محتوا در بازاریابی نخواهید داشت.

ارسال فرم برای تماس
  • محتوای یونیک
  • ویراستاری شده
  • سئوبیس
  • تحویل فوری
  • باکیفیت ترین

سفارش فوری تولید محتوا

تعداد کلمه و مقاله را وارد کنید تا سفارش شما محاسبه شود

درصد تخفیف : 0%
قیمت هر مقاله0 تومان
قیمت کل0 تومان
قیمت با تخفیف0 تومان
پرداخت

بازاریابی محتوا چیست؟

احتمالا با جمله “محتوا پادشاه است” بسیار برخورد کرده‌اید، با اینکه این جمله عبارتی قدیمی است اما همیشه از آن به عنوان مفهومی جدید و موثر یاد خواهد شد.

محتوا، پایه و اساس هر نوع کسب‌و‌کار اینترنتی است که محدودیت جغرافیایی در آن مفهومی ندارد و به راحتی از راه‌های مختلفی از جمله رسانه‌های اجتماعی بین افراد توزیع می‌شود. به عبارتی، اگر محتوا وجود نداشته باشد، نمی‌توانید یک بازاریابی داشته باشید. 

تولید محتوا، یک هدف نیست بلکه سیستمی برای ایجاد اطلاعات برای مخاطبان هدف‌تان است. نوع محتوایی که شما تولید می‌کنید ممکن است نوشتاری، صوتی، تصویری و ویدئویی باشد ولی تمامی آن‌ها هدف خاصی را مانند ایجاد آگاهی و فروش دنبال می‌کنند.

نگارش محتوا

کسب درآمد از طریق بازاریابی محتوا چگونه انجام می‌شود؟

محتوای جذاب، نقش موثری در اعتمادسازی مشتریان به کسب‌و‌کار شما دارد. هر چقدر محتوا جذاب‌تر باشد. مخاطبان، ارزش بیشتری برای مطالب شما قائل خواهند شد و از تخصص شما بیشتر استفاده می‌کنند. از طریق تولید محتوا، می‌توان راهی برای مکالمه با مشتریان و آگاه نگه داشتن آن‌ها در مورد محصولات یا خدمات ارائه داد و مخاطبان و مشتریان وفاداری را جذب کرد.

مخصوصا برای شرکت‌هایی که از محتوا به عنوان یک ابزار بازاریابی استفاده می‌کنند، مهم است که بدانند چگونه بر روی محتوای خود سرمایه‌گذاری کنند تا نسبت به رقبایشان متمایز شوند و به کارآمدترین و موثرترین نتایج مطلوب دست یابند. به این ترتیب، بسته به نوع فعالیتی که دارید، با خرید کردن مشتری یا ایجاد ترافیک در سایت می‌توانید کسب درآمد کنید.

بازاریابی در سازمان‌ها چقدر اهمیت دارد؟

در دنیای امروز، نقش بازاریابی در سازمان‌ها بسیار مهم است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. سازمان‌های بزرگ و کوچک در حال رقابت با هم هستند و اقتصاد جهانی، اهمیت سازمان‌های کوچک را درک کرده و به آن‌ها برای ادامه رشد خود کمک‌ می‌کند. در نتیجه، در شرایط رقابتی کنونی بقای یک شرکت به تلاش‌های خردمندانه بخش بازاریابی آن‌ها بستگی دارد.

بازاریابی، نقش مهمی در برقراری روابط بین مشتریان و سازمان‌ها دارد و با جلب اعتماد آن‌ها نسبت به محصولات و خدمات خود، تصویر سازمان را در ذهن افراد شکل می‌دهد.

بازاریابی به کمک محتوا چیست؟

دو عنصر کلیدی بازاریابی محتوا، به عنوان یک ابزار موثر، محتوای منحصر‌به‌فرد و نوع استراتژی است. اهداف بازاریابی محتوا، شناسایی نیاز مخاطبان‌ است که بایستی قبل از شروع تولید محتوا شناسایی شود و پس از ارائه مطالب به آن‌ها، بتوان عکس‌العملشان را سنجید. چرا که بدون داشتن ایده کاملی از نتیجه‌هایی که می‌خواهید در پایان مشاهده کنید، صرفا وقت خود را تلف کرده‌اید.

هدف شما برای بازاریابی محتوا، به نوع تجارت و فعالیت‌های شما بستگی دارد. برای نمونه، ممکن است به دنبال روشی برای برقراری ارتباط با مشتریان موجود یا ایجاد روابط با مشتریان آینده باشید که می‌توانید از روش‌های مختلفی استفاده کنید یا اهدافی دیگر. 

پس از تعیین هدف و اینکه با بازاریابی محتوا می‌خواهید چه چیزی را به دست آورید، وقت آن رسیده تا نوع محتوایتان را تعیین کنید که می‌تواند اشکال مختلفی را دربرگیرد. صرف نظر از نوع محتوایی که انتخاب می‌کنید، به یاد داشته باشید که تمام مطالب شما باید مرتبط، جالب، عملی و آموزنده باشند که فقط از طریق برنامه‌ریزی دقیق به دست می‌آید.

در برخی از مشاغل برای تولید محتوا، ممکن است نیاز به برنامه روزانه داشته باشید، در حالی که در برخی دیگر ممکن است برنامه‌ریزی یک بار در هفته یا حتی یک بار در ماه کافی باشد. بنابراین، بایستی وقت بگذارید تا بفهمید که در مراحل اولیه بهتر است چگونه برنامه‌ریزی کنید. 

آیا بازاریابی محتوا و تولید محتوا هم معنی هستند؟

این مفاهیم خیلی به هم مربوط هستند، به‌طوری‌که شاید نتوان آن‌ها را از هم تفکیک کرد. اما درک اطلاعات و تفاوت‌هایی در این باره بسیار اهمیت دارد. تولید محتوا، ایجاد رسانه‌های آموزنده یا سرگرم‌کننده‌ای است که قصد دارید از طریق آن‌ها توجه مخاطبان را به خود جلب کنید.

از طرفی، بازاریابی محتوا، توزیع محتوا به عنوان ابزاری برای افزایش بازدید، دستیابی و جذب مخاطب است. البته نه به این صورت که مشتریان را با تبلیغات بمباران کنید، بلکه هدف در اختیار گذاشتن محتوایی ارزشمند و مفید است. به عبارت دیگر، تولید محتوا را می‌توان معادل با مقاله‌ای دانست که نوشته می‌شود در حالی‌که بازاریابی محتوا این است که آن مقاله را در یک روزنامه چاپ کنید.

پلان تولید محتوا

یک محتوای جذاب در بازاریابی چه ویژگی‌هایی دارد؟

نمی‌توان گفت صرفا تولید محتوایی هر چند جذاب، نقش موثری در بازاریابی دارد. بلکه محتوایی جذاب و موثر است که نکات زیر در آن رعایت شده باشد:

  • شناسایی هدف: در درجه اول باید هدف هر کسب‌و‌کار مشخص شود. محتوا می‌تواند کاربردهای مختلفی مانند آموزش و سرگرمی داشته باشد. صرف نظر از کاربرد آن، بایستی به راحتی برای مخاطبان قابل‌هضم بوده و در قالب مناسبی مورد استفاده قرار گیرد.

  • شناسایی مخاطب هدف: قبل از شروع تولید محتوا، باید بدانید مخاطب هدف شما کیست؟ تمام نکته اصلی در بازاریابی محتوا ایجاد یک رابطه مداوم با مشتریان و چشم‌اندازها است، به این معنی که محتوای شما باید با مخاطبان خود متناسب شود نه مخاطبان‌تان با محتوا.

  • تولید محتوایی مناسب: پس از مشخص شدن اهداف و شناخت خواسته‌ها و نیازهای مخاطبان، محتوایی باید تولید شود تا به سرعت، بیشترین اطلاعات را در مورد محصول یا خدمت مربوطه در اختیار افراد قرار دهد. محتوای مناسب، بدون درک مخاطب و بدون تحقیقات بازار ایجاد نخواهد شد.

فرد تولیدکننده محتوا می‌تواند بازار خوبی را فراهم کند؟

 افرادی که محتوا تولید می‌کنند لزوما نمی‌دانند چگونه آن را به بازار عرضه کنند. ممکن است، کسانی هم که می‌دانند چگونه آن را به بازار عرضه کنند، در بیشتر موارد مهارت تولید محتوا را نداشته باشند. این دو با هم، یک چرخه ایجاد می‌کنند که از طریق بازخوردهای مداوم می‌توانید در کارتان بهبود ایجاد کنید. سپس محتوا را به بازار عرضه نمائید، بینش جدیدی از مخاطب و مخاطبان خود کسب ‌کنید و دوباره چرخه را با داده‌های بهبود یافته شروع نمائید. 

نیاز به بازاریابی محتوا

اگر کسب و کار کوچکی دارید و تا امروز نیاز به بازاریابی محتوا را در حوزه کار و یا صنعت خود حس نکرده اید. حتما این مقاله را بخوانید تا ببینید با این نوع بازاریابی چه چیزهایی بدست می آوردید.

چرا نیاز به بازاریابی محتوا دارید؟!

مدام به دنبال جلب توجه مشتریان جدید و در فکر آینده‌ هستید؟ کسب و کارهای کوچک با سر و صدای زیادی این روزاها در حال رقابت هستند.

مصرف کنندگان در برنامه‌های تلویزیونی با تغییر سریع کانال هنگام تبلیغ، برنامه‌های رادیویی بدون آگهی، نصب مسدود کننده‌های تبلیغاتی برای مرورگرهای وب و شخصی‌سازی صفحاتی که در رسانه‌ های اجتماعی آن‌ها وجود دارد، در حال ریزش هستند.

​برای جلوگیری از نادیده گرفته‌ شدن، بازاریابان آگاه باید پیام‌هایی را بنویسند که مخاطبان هدف آن‌ها، می‌خواهند ببینند.

هنگامی که کسب و کارهای کوچک با تامین اطلاعات به جای ارائه تبلیغ فروش، با مشتریان خود ارتباط برقرار می‌کنند، مصرف‌کننده راغب خواهد شد.

پیام و نام تجاری دیگر یک وقفه نیست، بلکه ارایه‌ دهنده اطلاعات ارزشمندی است. ​

یک نام برای این تکنیک فریبنده وجود دارد و آن بازاریابی محتوایی است.

بازاریابی محتوا یعنی به طور مداوم ایجاد و توزیع اطلاعات ارزشمند و مرتبط با آن دسته از افراد درون جامعه هدف یک کسب و کار کوچک.

در نهایت، هدف راضی کردن یک مشتری برای انجام کسب‌ و کار با شرکت شما است. ​

شما ممکن است فکر کنید، ” این کار من نیست – من یک نویسنده نیستم!”

اما شما چه ابزار فروشی باشید، اتومبیل تعمیر کنید و یا خانه بسازید، بازاریابی محتوایی برای شرکت تان می‌تواند به شما کمک کند تا مشتریان بیشتری را جذب و حفظ کنید.

در اینجا بعضی از روش‌های نتیجه‌ بخش بازاریابی محتوا برای کسب و کارهای کوچک آورده شده‌ است:

۱. سرعت بخشیدن به معروفیت برند تجاری​

ثبات یکی از اصول مهم و کلیدی در استراتژی بازاریابی محتوایی موفق است. که می تواند به معروف شدن برند شما کمک کند.

این یعنی منتشر کردن محتوای جدید در یک سری موضوعات و سوژه های منظم و ایجاد فرصت‌ های زیاد برای بدست آوردن اطلاعات برای مشتری های هدف تا نام شرکت سر زبان ها بیفتد.

برند شما برای آن‌ ها آشنا می‌شود و دفعه بعد که آن‌ ها به خدمات مانند شما نیاز دارند، نام شرکت شما اولینی خواهد بود که به ذهنشان خواهد آمد. ​

۲. ساخت یک هویت به عنوان یک متخصص مورد اعتماد

اگر ۱۰ لوله‌کشی در یک شهر وجود داشته باشد، اما تنها یکی از آن‌ها اطلاعاتی مفید ارایه دهد که جامعه را در مورد تعمیر لوله‌کشی، مشکلات، گزینه‌ها و نوآوری‌ها آموزش می‌دهد، این برند تجاری به عنوان کارشناس در نظر گرفته می‌شود.

با انجام این کار یک برند تخصص خود را نشان می‌دهد، بنابراین مشتریان آینده‌نگر نیاز به سوال یا تحقیق ندارند.

از آنجایی که این تجارت کوچک به مصرف کنندگان بدون پرداخت بابت این توصیه کمک می‌کند، از طزیق آن اعتبار به دست خواهد آورد. ​

۳. نیاز به بازاریابی محتوا مشتری را تشویق به اقدام می‌کند

زمانی که مصرف کنندگان نیاز به خرج کردن پول یا زمان برای یک سرویس داشته باشند، پس به عقب انداختن آن یک امر طبیعی است.

با این حال، زمانی که مشتری برای سوالات خود پاسخ روشنی پیدا می کند یا داستانی را می‌شنود که می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند، در نهایت برای خرید یا برنامه‌ریزی قرار ملاقات انگیزه پیدا کند.

تهیه محتوایی که مصرف‌کننده را از طریق یک سفر خریداری هدایت می‌کند (آگاهی، ارزیابی و خرید) منجر به فروش بیشتر می‌شود. ​

۴. محتوای قابل نشر، مشتری را تا دم در می‌آورد

​ایجاد یک جریان مداوم اطلاعات تازه در زمینه موضوعات مختلف راه‌ های زیادی را برای هدایت به یک وب سایت باز می‌کند.

از طریق جستجو، رسانه‌های اجتماعی، رسانه‌های سنتی و … که در نهایت منجر به تماس‌های تلفنی، دستور به کار و یا ترافیک بیشتر می‌شود. ​​​​​​

تاکتیک‌های بازاریابی که در حال حاضر در دسترس هستند، مانند تبلیغات پرداخت برای هر کلیک، تبلیغات علامت دیجیتال، تلاش‌های روابط‌ عمومی، حساب‌های رسانه‌ای اجتماعی و بهینه‌ سازی موتور جستجو بدون محتوا به خوبی کار نمی‌کنند. ​

این وسایل به چیزی نیاز دارند تا در مورد آن صحبت کنند و به آن ربط پیدا کنند.​ سفارش تولید محتوا جدید و مرتبط به مردم دلیلی برای کلیک کردن می‌دهد.

پوشش دادن موضوعات منحصر به فرد، به موقع و فصلی در مخاطبان بیشتری علاقه ایجاد می‌کند و در بازدیدکنندگان بیشتری باعث ترغیب می‌شود.

همچنین رتبه‌بندی در نتایج جستجو را افزایش می‌دهد، و احتمال اینکه مشتریان احتمالی کسب‌ و کار کوچک شما را در مقابل خود ببینند افزایش می‌یابد. ​

۵. تازه نگه‌داشتن وب سایت تان.

​امروزه اکثر مصرف کنندگان به وب سایت تکیه می‌کنند، تا اطلاعاتی را که در تصمیم‌گیری به آن نیاز دارند پیدا کنند. ​​​​​​

بنابراین، یک وب سایت اغلب اولین برداشت مصرف‌کننده از آن کسب‌ و کار خواهد بود.

یک وب سایت راکد، نسبت به یک وبسایت که محتوا به روز شده را به طور منظم منتشر می‌کند کم‌تر جالب توجه و حرفه‌ای بنظر می آید.

مصرف کنندگانی که در حال تحقیق درباره گزینه‌های پیش روی خود هستند، ممکن است یک وب سایت و رسانه‌های اجتماعی را بیش از یک‌بار بررسی کنند.

وقتی آن‌ها بر می‌گردند، دیدن چیزی جدید و مرتبط باعث می‌شود، که آن‌ها تجربه و احساس بهتری داشته باشند و شما برای این کار حتی می‌توانید از شرکت تولید محتوا استفاده کنید و این نشان می‌دهد که با برند یک سازمان حرفه‌ای طرف هستند.

اهداف بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا به صورت غیرمستقیم به جذب مخاطب و افزایش فروش منجر می‌شود و از این رو از نظر بسیاری از افراد ممکن این گونه به نظر برسد که اثربخشی این نوع بازاریابی از روش‌های سنتی بازاریابی کمتر است. اما اگر با اهداف بازاریابی محتوا آشنا شوید متوجه خواهید شد که بازاریابی محتوا کاری می‌کند که تبلیغات قادر به انجام آن نیست. بازاریابی محتوا اطلاعات مفید و ارزشمند را در اختیار مشتریان می‌گذارد و فروش محصولات از اهداف ثانویه آن است. اما تبلیغات و روش‌های سنتی دقیقاً در نقطه مقابل بازاریابی محتوا قرار دارند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که در حال حاضر هم تبلیغات هم بازاریابی محتوا تأثیرگذار هستند و مزایای خاص خود را دارند، هر چند اثرگذاری بازاریابی محتوا بیشتر است.

با گذر زمان و تغییر نسل‌ها شرایطی ایجاد شده که تبلیغات و روش‌های سنتی دیگر چندان مؤثر نیستند. نسل‌های جدید دیگر مثل نسل‌های گذشته طرفدار تلویزیون و رادیو نیستند و کمتر تحت تأثیر تبلیغات قرار می‌گیرند و تبلیغات گسترده را مزاحم خود می‌دانند.

بازاریابی محتوا به مشتریان شما کمک می‌کند

بازاریابی محتوا به مشتریان شما کمک می‌کند تا اطلاعاتی را که به دنبال آن هستند به دست بیاورند. یکی از اصلی ترین اهداف بازاریابی محتوا کمک می‌کند تا ارتباط شما با مشتری از ابتدا به بهترین شکل ممکن شکل بگیرد و به تدریج تقویت شود.

اهداف بازاریابی محتوا

در ادامه چند نمونه از نمونه های بازاریابی محتوا را آورده‌ایم:

  • یک بلاگ که مهارت‌هایی را به مخاطبین خود آموزش می‌دهد.
  • یک ویدئو که به تماشاچی نکته‌ای می‌آموزد و یا او را سرگرم می‌کند.
  • یک کتاب الکترونیکی که اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مخاطبین می‌گذارد.
  • یک فایل صوتی که راه حلی برای یک مشکل رایج ارائه می‌کند.
  • یک فایل اکسل که برای استفاده‌های خاصی طراحی شده است.
  • یک چک لیست که به انتخاب بین دو چیز مشابه کمک می‌کند.

در واقع نکته اصلی اینجاست که بازاریابی محتوا چیزی است که مردم می‌خواهند، هیچ‌کس به دیدن تبلیغات علاقه‌ای ندارد. مردم محصولات و خدمات را می‌خواهند اما تبلیغات را نه. در واقع از مهم‌ترین اهداف بازاریابی محتوا این است که نوعی از تبلیغات را ایجاد کند که مردم آن را دوست داشته باشند و به خاطر محتوای آن، آن را بخواهند.

اهداف بازاریابی محتوا در راستای بهبود کسب‌وکار

نکته اصلی این است که با تبلیغات خود مخاطبین را آزار ندهید، بلکه با محتوای خود کاری بکنید که خود مردم به دنبال آشنایی بیشتر با محصولات و خدمات شما باشند.

اما با همه این اوصاف تولید محتوای که مردم دوست دارند فقط یکی از اهداف بازاریابی محتوا است و کسب‌وکارهای مختلف اهداف مشخصی دارند که می‌توانند با استفاده از بازاریابی محتوا به آن‌ها دست یابند.

در ادامه با 7 مورد از اهداف بازاریابی محتوا آشنا می‌شویم و نشان می‌دهیم که دستیابی به این اهداف چه سودی برای کسب‌وکار خواهد داشت.

  1. تولید محتوای مفید و ارزشمند

این منظور اگر تنها قصد شما از بازاریابی محتوا نباشد، باید یکی از مهم‌ترین اهداف بازاریابی محتوا برای شما باشد. در این نوع بازاریابی هدف شما این نیست به طور مستقیم مزایای خدمات یا محصولات خود را به مشتریان بگویید و سپس مشتریان را جذب آن‌ها کنید. بلکه هدف شما باید این باشد که محتوایی تولید کنید افرادی را که ممکن است مشتری شما بشوند، واقعاً کمک بکند. شما می‌توانید این محتوا را در دسترس عموم قرار دهید و یا ممکن است این محتوا را در ازای دریافت اطلاعات تماس در اختیار مخاطبین قرار دهید.

تولید محتوا خوب

محتوای شما برای موفقیت نیاز دارد که برای مخاطبین واقعاً مفید واقع شود. یک محتوای مفید باید یک یا چند مورد از ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

  • به یک پرسش پاسخ دهد.
  • یک مهارت به مخاطبین آموزش دهد.
  • مخاطبین را سرگرم کند.
  • اطلاعات مفیدی در اختیار مخاطبین قرار دهد.
  1. تبدیل افراد به مخاطبین وبسایت در اهداف بازاریابی محتوا

شرکت‌ها به مشتری نیاز دارند و امروزه مشتریان آنلاین هستند. خیلی از شرکت‌ها در روزهای ابتدایی شروع به کار برای جلب توجه مخاطبین دچار مشکل هستند، مگر اینکه توسط افراد مشهوری راه‌اندازی شده باشند.

تبدیل مشتری در بازاریابی محتوا

در فضای آنلاین نیز همین شرایط حاکم است. مردم به صورت معجزه‌آسایی وبسایت شما را نخواهند یافت، حتی اگر با استفاده از تبلیغات ترافیک برای وبسایت خود ایجاد کنید باز هم با چالش‌های زیر درگیر خواهید بود:

  • نگه داشتن مخاطبین در وبسایت
  • ایجاد تمایل در آن‌ها برای مراجعه مجدد به وبسایت
  • ترغیب آن‌ها به خرید و یا برقراری ارتباط با شما

یکی از اهداف بازاریابی محتوا دقیقاً همین است که افراد را به جذب وبسایت شما کند. اما این فقط ترافیک ایجاد می‌کند و باید این ترافیک تبدیل به مخاطب شود و سپس می‌توان انتظار خرید از آن‌ها داشت. بیشتر ترافیک وبسایت شامل افرادی می‌شود که دیگر هرگز به وبسایت مراجعه نمی‌کنند.

در مقابل، مخاطبین وبسایت کسانی هستند که به کاری که انجام می‌دهید علاقه دارند. یک مخاطب واقعی شما را در چندین کانال ممکن دنبال می‌کند و معمولاً مخاطبین محتوا با احتمال بیشتری به مشتری تبدیل می‌شوند.

ایجاد مخاطبین آنلاین از اهداف بازاریابی محتوا است.

  1. ایجاد آگاهی از برند و افزایش اعتبار برند

یکی از اهداف بازاریابی محتوا این است که مخاطبین شما، شما را متخصص و خبره حوزه خودتان بدانند. انتخاب با شماست که فقط یک فروشنده ساده اینترنتی مبل باشید که فقط مشتریانتان شما را می‌شناسند، یا اینکه مرجع اطلاعات تخصصی در حوزه مبلمان باشید و همه مردم برای کسب اطلاعات در این حوزه به شما مراجعه کنند و شما را متخصص حوزه مبلمان بدانند.

برند شدن در بازاریابی محتوا

مردمی که محتوای مفید شما را می‌بینند آن را با دوستان خود به اشتراک می‌گذارند و بدین ترتیب بازاریابی محتوا باعث افزایش آگاهی از برند شما نیز می‌شود.

  1. راضی نگه داشتن موتورهای جستجو

موتورهای جستجو سایت‌هایی را ترجیح می‌دهند که تولید محتوا منظم را در دستور کار خود دارند. البته موضوع به همینجا ختم نمی‌شود، بلکه برای موفقیت در موتورهای جستجو باید در زمینه سئو و بهینه سازی موتور جستجو اقدامات مناسبی انجام دهید و محتوایی تولید کنید که مورد علاقه مخاطبین باشد و شامل کلمات کلیدی پرطرفدار شود.

تولید محتوا منظم

  1. جذب بک لینک در اهداف بازاریابی محتوا

بک لینک به لینک‌هایی گفته می‌شود که ترافیک را از وبسایت‌های دیگر به وبسایت شما منتقل می‌کنند. اگر مطالب ارزشمندی در حوزه‌های مختلف تولید کنید، وبسایت‌های دیگر به مطالب شما ارجاع خواهند داد و لینک مطالب شما را وبسایت خود درج خواهند کرد که این مهم به ارتقاء وضعیت سئوی سایت کمک شایانی خواهد کرد. در بعضی موارد هم شما می توانید اقدام به خرید ریپورتاژ آگهی کنید که در واقع همین خرید بک لینک به صورت گسترده و حرفه ای تر است.

جذب بک لینک در محتوا

  1. جذب ترافیک

بازاریابی محتوا در هر فرم و قالبی که باشد؛ چه از طریق جذب بک لینک کلاه سفید چه از طریق ارتقاء رتبه نمایش در صفحه نتایج جستجو و چه از طریق خبرنامه ایمیلی به جذب ترافیک برای وبسایت می‌انجامد. برای جذب ترافیک در دو مرحله به محتوا نیاز خواهید داشت:

  • محتوای جذاب برای جذب ترافیک به وبسایت
  • محتوای مناسب برای نگه داشتن مخاطب در وبسایت

جذب ترافیک از محتوا

پس محتوای مناسب باید علاوه بر جذب ترافیک، مخاطبین را در سایت نگه دارد. اگر فقط روی تبلیغات تمرکز داشته باشید فقط افرادی که قصد خرید دارند جذب شما می‌شوند و اگر تصمیم به خرید نگیرند، آن‌ها را از دست داده‌اید. اما با جذب مخاطبین از طریق محتوا، می‌توانید افراد را به مخاطبین دائم وبسایت خود کنید تا اگر هم روزی قصد خرید داشتند، شما مرجع آن‌ها باشید.

افزایش ترافیک از اهداف بازاریابی محتوا است.

  1. پاسخگویی به سؤالات متداول مشتریان

یکی از استفاده‌های بسیار کاربردی از محتوا در واقع پاسخگویی به سؤالات مشتریان است. شما با تولید محتوای مناسب می‌توانید کاری کنید تا از تعداد تماس‌های پرسش و پاسخ متعدد بکاهید. مشتریان می‌توانند با مراجعه به پاسخ‌های از پیش آماده به سؤالات متداول و پرتکرار، پاسخ خود را بیابند. خیلی از سؤالاتی که کمتر مطرح می‌شوند نیز در دل پست‌های بلاگ پاسخ داده می‌شوند و دیگر نیازی به پاسخگویی به تماس‌های تلفنی و ایمیل‌های متعدد مشتریان نخواهد بود. همچنین باید توجه داشته باشید که سؤالات متداول خودشان ایده‌های زیادی برای تولید محتوا به شما می‌دهند.

پاسخ به سوالات در بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوایی برای مردم یا موتورهای جستجو

هنگامی که صحبت از طراحی سایت یا حتی بلاگ به میان می‌آید، افراد بسیاری تصور می‌کنند که امر نوشتن و تولید محتوا بخشِ آسان ماجراست، اما کاملاً در اشتباه هستند، مخصوصاً وقتی که باید بازاریابی محتوا را در نظر بگیرید. اینجا است که من از شما می‌پرسم، آیا به فکر بازاریابی محتوایی هستید؟ آیا می‌دانید که توجه چه‌کسی را باید جلب کرد؟

سؤال اینجاست، نوشتن برای مردم یا برای موتورهای جستجو؟ در این مقاله می‌فهمید که چگونه برای یکی از بزرگترین و تکراری‌ترین دغدغه‌ها یعنی بازاریابیِ محتوا راه‌حلی پیدا کنید تا یاد بگیرید که چگونه کاربرها و موتورهای جستجو را به یک اندازه خوشحال کنید.

وقتی متخصصین بازاریابیِ دیجیتال بارها و بارها تکرار می‌کنند که  «محتوا پادشاه است» ، دروغ نمی‌گویند یا اغراق نمی‌کنند. درواقع بواسطۀ محتوای متنی، صوتی یا ویدئویی است که کاربران تردیدهایشان را رفع می‌کنند، اطلاعات کسب می‌کنند یا سرگرم می‌شوند.

بدون محتوا، اینترنت صرفاً به این صورتی که آن را می‌شناسیم، وجود نداشت. بنابراین در تمام بخش‌های پروژه‌ها و شرکت‌ها، روزبه‌روز بیشتر از قبل به کارِ تولیدکنندگانِ محتوا مانند، کپی‌رایترهای سئو، نیاز است و آن‌ها هر روز حقوق بهتری دریافت می‌کنند.

با این وجود، برای کپی‌رایترهای تازه‌کارِ سئو، تولید محتوا تبدیل به کاری پردردسر می‌شود، چراکه باید با یکی از بزرگترین پرسش‌های بازاریابی محتوا روبه‌رو شوند، اینکه باید برای چه‌کسی نوشته شود، مردم یا موتورهای جستجو؟

اگر هنگام تولید محتوایِ خود دچار چنین تردیدی شدید، به جای درستی آمده‌اید. در این مقاله، شما راه‌حل این دغدغۀ ذهنی را کشف خواهید کرد، با این قصد که یاد بگیرید مطالب بهتری برای شرکت‌هایی بنویسید که از خدمات کپی‌رایتینگِ شما استفاده می‌کنند.

محتوا را برای بازدیدکنندگان بنویسیم یا موتورهای جستجو؟

پیش از اینکه وارد موضوعِ بحث شویم، بیایید به‌طور خلاصه جوانب اصلی بازریابی محتوا را مرورکنیم.

به بیان ساده، بازاریابی محتوا به دنبال جذب، تغییر عقیده و مجذوب‌کردن کاربرانِ اینترنت، از طریق تولید محتوای ارزشمند است و این کار را با قصد بستنِ یک قرارداد فروش و ایجاد روابط پایدار میان کاربران و برندها انجام می‌دهد.

بسیار خوب، موضوع کمی پیچیده است، چون همان‌طور که خودتان می‌توانید درک کنید، بازاریابی محتوا باید پاسخگوی اهدافِ کاری یک شرکت باشد و در عین حال مخاطب _ شخص خریدار _ را متوجه خود سازد و آن فردِ مخاطب شخصی‌ است که محتوای مربوطه را در اقیانوسی از محتوا که ما به آن موتورهای جستجو می‌گوییم، جستجو می‌کند.

بنابراین، اینجاست که پای معمای بزرگِ تمام تولیدات محتوا به میان می‌آید: آیا باید آن را برای مردم نوشت یا برای موتورهای جستجو؟ پاسخ بزرگ این است که … باید برای مردم بنویسید و برای موتورهای جستجو آن را بهینه‌سازی کنید!

این به چه معناست؟ هنگامی که یک تولیدکننده‌ی محتوای وب می‌خواهد مطلب باکیفیتی تولید کند، باید به خاطر داشته باشد که …

  • یک مقاله باید به ترتیب ابتدا کاربران را مجذوب و سپس گوگل را تسخیر کند.
  • هدف اصلی یک مقاله همیشه بیشتر رفع دغدغۀ یک شخص خریدار خواهد بود تا جایگیریِ بدون هدف.
  • مقاله باید بهینه‌سازی شود تا در موتورهای جستجو در جایی قرار بگیرد که احتمال پیداشدنِ طبیعی آن توسط کاربرانِ جدید افزایش یابد.

چرا کپی‌رایترهای سئو باید بدانند که چه کسی قرار است محتوا را بخواند؟

اگر مقصود از بازاریابی محتوا این باشد که مقاله‌هایی فراهم کند که به افراد خریدار کمک کنند، پس غیرممکن است که یک کپی رایتر سئو بدون اینکه بداند آن افراد چه کسانی هستند و نیاز و مشکل آن‌ها چیست، مقاله‌ها را بنویسد.

 شناخت اشخاص خریدار برای عملی‌کردن یک استراتژی محتوایی موفق، بسیار مهم و حیاتی است ، چراکه آن افراد همان کسانی هستند که در تعیین موارد زیر به شما کمک می‌کنند …

  • لحن و چگونگی ارتباط
  • موضوعاتی که در هر مقاله مطرح خواهند شد
  • راه‌هایی که از طریق آن منتشر خواهند شد

خودتان را جای کاربر قرار دهید و از دید او نگاه کنید. اگر جستجویی در گوگل انجام دهید، انتظار دارید به چه نوع نتایجی برسید؟ به‌خاطرداشتن این موضوع در هنگام نوشتن، شما را وادار می‌کند مطالبی فراهم کنید که برای کاربرانتان مفید باشند، بی‌طرفانه و باکیفیت نوشته شده باشند.

به یاد داشته باشید که هدف نهایی یک استراتژی بازایابی محتوا این است که از طریق محتوایی که دغدغه‌های کاربران را مرتفع می‌کند، روابطی بر پایۀ اعتماد میان آن‌ها و شرکت ایجاد کند.

اگر کسی که این محتوا را فراهم می‌کند  شما باشید یا شرکتی که برای آن کار می‌کنید، کاربران قبل از هر شخص دیگری برای خرید به آن اعتماد می‌کنند. حالا می‌فهمید که چرا کارِ ویراستارِ محتوا بسیار با اهمیت است و حقوق خوبی دارد؟

چرا این مهارت برای بازاریابی محتوا یک مزیتِ رقابتی به‌حساب می‌آید؟

باور کنید یا نه، کپی‌رایترهای بسیاری بدون هیچ دغدغه‌ای همه نوع تکنیک‌های سئو را به‌کار می‌گیرند تا رنکینگ‌های خود در موتورهای جستجو را ارتقاء دهند و اصلا به این فکر نمی‌کنند که محتوا باید با مردم ارتباط برقرار کند.

برخی از این ویراستاران روش‌های منسوخ‌شده‌ای مانند keyword Stuffing را ترجیح می‌دهند که در طی آن کلمۀ کلیدی اغلب به شکلی بی‌معنی بارها و بارها در سرتاسر متن تکرار می‌شود.

با این وجود، هنگامی که به اهمیت برطرف‌کردن تردیدهای یک کاربر و نوشتن محتوایی که برای خریدارِ بخصوصی در نظر گرفته شده باشد، پِی می‌برید؛ در همان زمان است که محتوای ارزشمندی تولید می‌کنید که توجه کاربرانتان را جلب و آن‌ها را برای سایت شما حفظ خواهد کرد.

تنها با محتوای باکیفیت است که می‌توان در بین اقیانوسی از اطلاعاتِ موجود در وب دیده شد و برای تولید این نوع محتوا به کارِ ویراستارانی نیاز است که به‌وضوح می‌دانند که محتوا باید مورد استفاده‌ی مردم قرار بگیرد، نه ربات‌ها.

چگونه با محتوای خود کاربران و موتورهای جستجو را جذب کنید؟

  1. شخص خریدارتان را بشناسید

شما به‌عنوان یک ویراستار و نماینده‌ی نیمه ساختگیِ مشتریِ ایده‌آل خود، باید تمام تلاشتان را متوجه جذب کردن آن‌ها ازطریق محتوایتان کنید.

با دانستن دغدغه‌ها و چالش‌های آن‌ها، می‌توانید محتوای سودمندی تولید کنید که در حل مشکلاتشان به آن‌ها کمک خواهد کرد و درنهایت روابط میان آن‌ها و کسب‌وکار شما را بهبود خواهد بخشید. یادتان باشد که  هدف اصلی این نیست که گوگل را راضی کنید، بلکه این است که برای کاربران خود ارزش قائل شوید. 

  1. قصدِ شخص از جستجو را در نظر بگیرید

سه نوع جستجو وجود دارد …

  • جستجوی رهیابی (Navigational search) : کاربر قصد دارد به وبسایت بخصوصی دسترسی پیدا کند.
  • جستجوی اطلاعاتی (Informational search) : کاربر قصد دارد اطلاعاتی پیدا کند تا تردیدی را برطرف نماید.
  • جستجوی تراکنشی (Transactional search) : کاربر قصد دارد محصولی را خریداری نماید یا به‌صورت آنلاین هزینۀ مربوط به یک سرویس را بپردازد.

توجه به قصدِ جستجو به شما کمک خواهد کرد تا به محتوایتان بهتر جهت بدهید، چراکه قادر خواهید بود بفهمید که مطالب شما ممکن است در چه نوع جستجویی ظاهر شوند و شامل چه نوع اطلاعاتی باید باشند تا انتظارات کاربرانتان را برآورده نمایند.

  1. کلمات کلیدی را به‌درستی انتخاب کنید

کلمات کلیدی همان چیزی هستند که محتوا را به هم وصل می‌کنند. این‌ها همان چیزی هستند که موجب ظاهرشدن مقاله‌هایتان در صفحۀ نتایج موتورهای جستجو (SERP) می‌شوند.

استفاده‌ی صحیح از آن‌ها تأثیر بسیار مثبت و مهمی به‌جای می‌گذارد.  از تکرار کلمات کلیدی (Keyword Stuffing) در متن پرهیز کنید ، از تنوع عادی آن استفاده کنید و تنها زمانی آن را اضافه کنید که با ساختار متن همخوانی داشته باشد.

  1. محتوای باکیفیت بنویسید

نیازی به گفتن آن نیست، مگر نه؟ زمانی که اشخاص خریدار خود را شناختید و از مشکلات و اهداف احتمالی جستجوی آن‌ها سردرآوردید، باید بهترین محتوای ممکن را برای رفع دغدغه‌های خود فراهم کنید.

به یاد داشته باشید که باید انتظارات کاربران را برآورده نمایید، نه انتظارات خودتان را.

در منابع باکیفیت جستجو کنید، درمورد موضوع اطلاعات کسب کنید و یک محتوای کامل و اصیل بنویسید. به جای اینکه نگران تعداد کلماتِ مورد نیاز برای جایگیری باشید، نگرانی خود را به تردیدهای کاربرانتان معطوف کنید.

  1. ایده‌ها را به‌وضوح و به‌طور مختصر انتقال دهید

مشخصۀ محتوای خوب در وب ارائه‌ی به‌موقعِ پاسخ‌های مستقیم است.

داشتن تسلط عالی بر روی زبان و قواعد دستوری آن و همچنین آگاهی از موضوعی که درمورد آن مطلبی نوشته می‌شود، برای انتقال درستِ پیام به خواننده ضروری می‌باشد.

علاوه‌بر این، می‌توانید تکنیک‌های نوشتاری قانع‌کننده‌ای را به‌کار بگیرید تا کاربرانتان را متقاعد کنید و کنجکاوی آن‌ها را در مدتی که مقالۀ شما را می‌خوانند در بیشترین حد نگه دارید.

  1. عناوین سئوشده‌ای بنویسید که توجه شما را جلب نمایند و گوگل را جذب کنند

وظیفۀ یک عنوانِ سئو جذبِ کابران به‌ سمت مطلب شما و ارائه‌ی شرحِ مختصری از محتوای خود برای موتورهای جستجو است.

کلمات کلیدی، ایجاد حس ضرورت و متنی کوتاه و مختصر، بین 50 تا 55 کاراکتر، از بهترین روش‌ها به‌شمار می‌آیند.

  1. اطلاعات زیادی درمورد سئو کسب کنید

 بهینه‌سازی موتورهای جستجو، در زمینۀ تولید محتوای وب امری حیاتی است . شما باید زمان مطالعۀ زیادی را صرف یادگیری و به‌کارگیری تمام فاکتورهای جایگیری در داخل سایت (On Page) و خارج آن (Off Page) کنید.

اگر به دنیای تولید محتوا تازه واردید!
با این وجود، اگر به‌تازگی در زمینۀ وب‌نویسی شروع به فعالیت کرده‌اید، نکتۀ اصلی این است که به فاکتورهایی مانند عنوان سئو، عناوین میانی (intertitles) یا تگ‌های هدینگ (heading tags) ، URL دوستانه، تگِ alt تصاویر (alt attributes of images) ،توضیحات مِتا (meta description) و بَک لینک‌ها بی‌توجهی نکنید.
  1. متون خود را فُرمت کنید

یک ساختار ساده به مقاله‌هایتان بدهید که هم برای مردم و هم برای موتورها قابل‌درک باشد.

  • مقدمه‌ای بنویسید که خواننده را جذب خود کند.
  • برای ساماندهی متن به‌صورت سلسله‌مراتبی، از تگ‌های هدینگ استفاده کنید، که از عنوان H1 تا عنوان H6 به کار می‌روند.
  • پاراگراف‌ها را کوتاه اما مرتبط با موضوع بنویسید، به این معنا که؛ ایده‌ای را در میانۀ راه رها نکنید.
  • فواصل خالی را حفظ کنید، به این معنا که؛ در ساختار مقاله‌هایتان به‌دنبال شکل «F» باشید.
  • تنها در صورت نیاز از حالتِ Bold استفاده کنید.

جمع‌بندی

به‌لطف موفقیتِ استراتژی‌های محتوایی، تقاضا برای تولید محتوا سئو فرندلی رو به افزایش است.

برای تبدیل‌شدن به یک سئو ویراستارِ فوق‌العاده برای بازار، باید متعهد باشید و به‌طور خستگی‌ناپذیری درمورد بازاریابی دیجیتال و بازاریابی محتوا مطالعه و تمرین کنید.

خبر خوب این است که، کم‌کم، با خواندن و استفاده از چنین مقاله‌هایی، یاد خواهید گرفت تا برای مشتری‌هایتان مطالب ارزشمندی تولید کنید که، سرانجام، تأثیرات خود را منعکس خواهند کرد.

اگر بدانید که چگونه محتوای باکیفیتی ارائه دهید که برای مردم نوشته و برای موتورهای جستجو بهینه شده باشد، کپی‌رایتینگ به‌صورت فریلنس می‌تواند برای شما به منبع درآمد با ارزشی تبدیل شود.

      7 ویژگی بازاریابی محتوا موفق

      بازاریابی محتوا بی شک کار سخت طاقت فرسا و نیازمند پشتکار فراوان است و البته همه ی ما همواره به دنبال راه های جدید برای آموختن یک بازاریابی محتوا موفق هستیم.

      ناپلئون هیل یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان کاری و شخصی من است.

      کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” ناپلئون هیل ابتدا در سال 1937 منتشر شد. اکنون در 82مین سال انتشار درس های آقای هیل همچنان به شدت مرتبط و ارزشمند هستند.

      من این فرصت را پیدا کردم که در طول تعطیلات نگاهی دوباره به این کتاب بیاندازم؛ در مورد ارتباط آن با بازاریابی محتوا متوجه آگاهی هایی شدم که بسیاری از بازاریابان شرکت ها نسبت به آنها بی توجه هستند.

      ۱۵ بخش قدرتمند کتاب برای همه افراد مفید هستند، اما ۷ بخش آن دقیقا به بازاریابی محتوا ارتباط داشتند. که در اینجا بخش هایی از این ۷ را بخش به همراه توضیجات شخصی خودم برای هر کدام می‌آورم.

      ۱- اشتیاق و بازاریابی محتوا موفق

      “هر چیزی که ذهن بتواند بسازد و باور کند می تواند به آن برسد”

      درباره ی بازاریابی محتوا موفق می توان در مورد همه چیزهای خوبی که بازاریان خوب محتوا، باید برای جذب و نگهداری مشتری انجام دهند صحبت کرد. مثل استراتژی محتوا، مستند سازی محتوا، ادغام محتوا و… اما اشتیاق چیزه دیگریست.

      هرجا که سفر می کنم این اعتراض را می شنوم که “بیشتر بازاریابان اشتیاق لازم برای تبدیل شدن به منبع اطلاع رسانی برای مشتری ها و خواسته هایشان را ندارند” آنها به اندازه کافی نمی خواهند اینطور باشند.

      آنها از بازاریابی محتوا به عنوان یک کار روزمره صحبت  می کنند. چیزی مثل یک چک لیست کارهایی که باید در طی روز انجام شود، و نه به عنوان یه خدمت اصلی به مشتریان که برای بقای شرکت ضروریست.

      بازاریابی محتوا موفق

      باید آگاه باشی که تو در حال رقابت نه تنها با رقبای دیگر بلکه با رسانه، گوگل و… و حواس پرتی های بسیار زیاد دیگری که در زندگی مشتریان وجود دارند هستی.

      برای تبدیل شدن شما به یک منبع در دسترس، باید بیشتر از هر چیزی یا هر فردی بخواهید که چنین منبعی باشید.

      این هیچ وقت آسان نیست، اما برای کسب و کارهای کوچک که با افراد پرشور رهبری می شود آسانتر است. به عبارت ساده، یا اصولی وجود ندارد و یا اگر هم هست بسیار ناچیز است، یک فرد خلاق میتواند باعث تغییر شود.

      در شرکت های بزرگ باید یک قهرمان بازاریاب محتوا باشد، کسی که اشتیاق واقعی دارد که بهترین باشد و قدرت کافی برای تجربه و حتی شکست های چند باره را داشته باشد.

      بیشتر شرکت ها علاقه ای به چنین کاری ندارند و همین باعث می شود که شرکت های کوچکتر فرصتهای بیشماری در زمینه بازاریابی محتوا داشته باشند.

      ۲- ایمان داشتن

      “ایمان “اکسیر جاودانگی” است که حیات و  قدرت می دهد و اقدام و عمل به جذبه و کشش اندیشه”

      در بازاریابی محتوا موفق خواستن یک چیز است، اما اعتقاد به اینکه می توانید کارشناس اطلاعات صنعت خود باشید چیز دیگریست.

      زمانی که ما موسسه بازاریابی محتوا را راه اندازی کردیم، قویا اعتقاد داشتیم که ما منبع اطلاعات صنعت خود خواهیم شد. هیچ تردیدی در این زمینه وجود نداشت. مساله فقط زمان، انرژی و استقامت بود.

      ایمان به محتوا

      به ندرت چنین ایمانی در شرکتهای غیر رسانه ای می بینید. شرکت ها باید از رسانه ها در این زمینه یاد بگیرند.

      زمانی که در پیمنت۲۴ کار می کردم و با مدیر محتوا برندهای خودمان ملاقات داشتیم، آنها بدون هیچ تردیدی اعتقاد داشتند که برند آنها برند برتر تامین کننده اطلاعات است.

      این اعتقاد بدون تردید بود. و این همان نوع ایمانی است که شما نیاز دارید تا به کارشناس در زمینه خود تبدیل شوید.

      ۳- اطلاعات تخصصی

      “اطلاعات عمومی اهمیتی ندارد که چقدر بزرگ و یا در زمینه های مختلف باشد، کاربرد کمی دارد”

      در زمینه بازاریابی محتوا موفق یکی از بزرگترین شکست ها ضعف تخصص است.

      برای کارشناس بودن در صنعت خودتان، شما در ابتدا باید نیازهای مشتریان و بازار ویژه ای که پوشش خواهید داد را تعریف کنید.

      روی چیزی که یک تفاوت در کسب کار شما و زندگی مشتریانتان ایجاد خواهد کرد، کاملا تمرکز کنید.

      سیستم مدیریت محتوا

      خودتان را به عنوان مجله ای برای معرفی صنعت تان تصور کنید و آن را پوشش دهید. در این زمینه کارشناس شوید.

      اگر یک شرکت بزرگ هستید، شما نیاز خواهید داشت که استراتژی محتوا برای مخاطب های مختلف را جدا کنید و فقط به یک استراتژی گسترده که تاثیرگذار نیست اکتفا نکنید.

      یادتان باشد اگر محتوای شما برای همه است پس برای هیچ کس نیست.‌‌

      ۴- بازاریابی محتوا موفق و تصورات

      “گفته می شود که انسان هر چیزی که در توان تصور اوست را می تواند بسازد”

      همانطور که آقای هیل میگوید ایده‌های محصولات تصور هستند.

      برای اینکه در بازاریابی محتوا موفق کار کنید، شما باید به یک کارخانه ایده تبدیل شوید نه یک کارخانه محتوا.

      همانطور که سازمان های خبری فقط اخبار روز را پوشش می دهند، شما باید اخباری را مرتبط با صنعت شماست را پوشش دهید.

      بازاریابی محتوا موفق

      محتوایی که دارید را بگیرید و خلاقانه در مورد روش های داستانسرایی فکر کنید، تصویری، متنی و صدایی در روش های جدید و اغوا کننده.

      بهترین راهی که برای این روش برای برندها دیده ام، انجام دادن چیزی خلاقانه و جدید در هر یک از فصل های کاری است.

      رابرت رز آن را تکه ‌‌ “ستون” محتوا می نامد. چیزی که بزرگترین تاثیر را در صنعت دارد و آزمون زمان را به سلامت سپری می‌کند و می تواند یک کتاب و یا مستند و …. باشد که می‌تواند در کنار تولید محتوا عادی که می‌کنید قرار گیرد.(وبلاگ، پادکست و…)

      ۵- برنامه ریزی منظم محتوا

      “حودتان را با گروهی از افراد که ممکن است برای ایجاد و اجرای برنامه تان نیاز داشته باشید همراه کنید”

      آیا نیاز است که از کارمندان برای ایجاد محتوا استفاده کنید؟

      آیا نیاز است که از مشتریان برای ایجاد محتوا استفاده کنید؟

      آیا نیاز است که از فریلنسر ها برای ایجاد محتوا استفاده کنید؟

      دوستان، در بازاریابی محتوا موفق فقط یک راه برای تبدیل شدن به کارشناس محتوای پیشرو در صنعت خودتان وجود ندارد. بلکه با توجه به این نکته اگر فرصتی برایتان پیش آمده که از منابع داخلی و یا خارجی استفاده کنید اینکار را بکنید.

      برندهایی که این کار را به درستی انجام می دهند یک کارمند ارشد محتوا (که استراتژی محتوا را رهبری می کند) و یک ادیتور مدیریتی (‌‌که پروسه را تحت نظر دارد)، سازندگان محتوا (داخلی و یا خارجی)، تولیدکنندگان محتوا، Content Listeners (محتوای ساخته شده را بررسی کنند) دارند.

      برنامه ریزی منظم محتوا

      در حال حاضر ما در میانه انقلاب دپارتمان بازاریابی هستیم. جایی که دپارتمان بازاریابی بیشتر به صورت فرآیند چاپ به نظر میرسد و حس می شود.

      به عنوان بازاریاب شما نه تنها باید این گرایش را  تشخیص دهید، بلکه باید داستان سرایی تان را برای آینده کاربردی کنید. که شامل گسترش یک مدل بیزینس است، که درآمدهای مستقیم از محتوای ساخته شده توسط شما را به سمتتان سرازیر می کند.

      ۶- تصمیم گیری

      “به تعویق انداختن، بر خلاف تصمیم، یک دشمن مشترک است که باید نابود شود.”

      در کتاب، آقای ناپلئون هیل صدها فرد موفق در جهان را به تصویر می کشد. “تک تک آنها عادت تصمیم گیری آنی و عوض کردن آرام تصمیم گرفته شده در صورتی که نیاز به تغییر تصمیم بود” را داشتند.

      تصمیم برای محتوا

      کتاب می‌گوید افراد ناموفق بدون هیچ استثنا خیلی دیر تصمیم می گیرند و اگر هم تصمیم گرفتند، اغلب خیلی سریع تصمیم شان را عوض می‌کنند.

      تصمیم گیری آنی و تغییر ارام تصمیم اگر لازم بود نوعی حالت ذهنی است که شما باید در روش بازاریابی محتوای خود به کار گیرید.

      ۷- سماجت در بازاریابی محتوا موفق

      “قدرت خواستن و اشتیاق، زمانی که به درستی ترکیب گردند، یک جفت شکست ناپذیر پدید می‌آورند”

      بدون شک بزرگترین دلیلی که یک برنامه محتوایی موفق نمی‌شود توقف آن است. من برند پشت برند دیده ام که یک بلاگ و یا ایمیل تبلیغاتی و یا پادکست و یا یک سری ویدئو را شروع می‌کنند و بعد از چند ماه متوقف می‌شوند.

      یک بازاریابی محتوا موفق یک جنگ فرسایشی است. یک پروسه است. موفقیت یک شبه رخ نمی دهد. ذهنیت کمپین گونه بازاریابی محتوا باید متوقف شود.

      آینده‌ بازاریابی‌ محتوا‌

      ما در یکی از سایت‌هایمان زمانی که اولین استراتژی بازاریابی محتوایمان را در سال ۱۳۹۵ شروع  کردیم کمتر از ۱۰۰۰ بازدید در ۶ ماه نخست داشتیم. الان بیش از ۲۰۰۰۰۰ عضو داریم.

      سماجت کلید است. اگر دنبال نتایج آنی هستید، تمام پول خود را در جواب های مستقیم و آنی سرمایه گذاری کنید.

      اگر به دنبال ایجاد یک منبع درآمد بر اطلاعاتی که سال ها و یا حتی دهه ها  به شما نفع رساند هستید، بر روی روش های بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کنید.

      راهکارهای بازاریابی محتوا

      اگر بازاریابی محتوا انجام می‌دهید، می‌توانم شرط ببندم که یک راهکار بازاریابی محتوا نوشته شده ندارید. بخش بد قضیه این است که راهکار نداشتن تان احتمالاً دارد بیش از آن که فکرش را بکنید به بازاریابی محتوای شما ضرر می‌رساند. پژوهشی نشان داده است که ۶۱ درصد بازاریاب‌های موفّق یک راهکار ثبت‌شده داشته‌اند، در حالی که تنها ۱۳ درصد از بازاریاب‌های محتوای ناموفّق از راهکار برخوردار بوده‌اند. به علاوه، ۷۲ درصد بازاریاب‌های محتوای موفّق، موفّقیتشان را مدیون راهکار بازاریابی تولید محتوا خود می‌دانند. معنی آن این است که: وقت آن است که یک راه کار بازاریابی محتوای موفّق خلق کنید.

      راهکار بازاریابی محتوا

      خبر خوب این است که خلق یک راهکار بازاریابی محتوا لازم نیست وقت‌گیر، طولانی و پیچیده باشد. این‌جا یک تمرین کوچک آورده شده، که می‌توانید برای ایجاد یک راهکار محتوا ساده، آن را انجام دهید.

      سوالات و پاسخ‌های زیر را بنویسید. سپس به مرور زمان بر اساس این راهکار پایه، راهکار خود را بسازید.

      1- مخاطب شما چه کسی است؟

      در این قسمت از راهکار بازاریابی محتوا شدیداً تخصّصی عمل کنید.

      این احتمالاً سخت‌ترین بخش است، ولی محوریت کلّ راهکار را تشکیل می‌دهد.

      سریع‌ترین راه برای انجام دادن این کار این است، که از آن‌ چه در مورد مشتریان فعلی خود می‌دانید استفاده کنید.

      اگر چه، اگر فعلاً مشتری ندارید یا مشتری‌های تان خریدار نیستند، باید کمی کند و کاوش انجام دهید.

      توسعه‌ ی هویت بازاری یک عمل عمقی است، ولی روش‌های سریعی نیز برای تحقیق در مورد مخاطب هدفتان وجود دارد.

      رقیب‌هایتان را به صورت موردی بررسی کنید، گزارش تحلیلگران صنعتی که در آن کار می‌کنید را مطالعه کنید.

      سراغ انجمن‌ها و شبکه‌های آنلاین حرفه‌ای بروید، از نظرات درونی مخاطبان فیسبوک و اینستاگرام استفاده کنید.

      نظرسنجی و مصاحبه انجام دهید و از طریق ایمیل و شبکه‌های اجتماعی ارتباطات غیر مستقیم برقرار کنید.

      تعدادی از چیزهایی که باید در اولین گام از ایجاد راهکار بازاریابی محتوا بدانید به شرح زیرند:

      • چه چیزی باعث می‌شود که آن‌ ها محصولات یا خدماتی مانند چیزهایی که شما ارائه می‌دهید را بخرند؟
      • انتظار دارند از محصولات و یا خدمات شما چه نتیجه‌ای بگیرند؟
      • هنگام ارزشیابی گزینه‌ها، چه چیزی خریداران شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
      • کدام ویژگی محصولات یا خدمات رقیب را اساسی بر می‌شمارند و خریداران شما از این جنبه‌ها چه انتظاراتی دارند؟
      • چه چیزی باعث می‌شود که دیگران محصولات یا خدمات شما را نخرند؟
      • چه نگرانی‌هایی باعث می‌شود دیگران معتقد شوند که خدمات یا محصول شما بهترین گزینه‌شان نیست؟

      هرکاری که می‌کنید، زیاده‌روی نکنید. با کارهای کوچک شروع کنید و با تعداد انگشت‌ شماری از افراد صحبت کنید، سپس هویت خود را از آن‌ جا بسازید.

      به خاطر داشته باشید یک‌ چیز، بهتر از هیچ‌چیز است.

      ۲- مشتریان شما کجاها آنلاین می‌شوند؟

      این موضوع بخشی از همان شناسایی مخاطبانتان در قدم قبلی راهکار بازاریابی محتوا به حساب می‌آید (مرحله‌ی قبل). دریابید که دقیقاً کجاها آنلاین می‌شوند و سعی کنید تبلیغات خود را خیلی محدود نکنید.

      به یاد داشته باشید درخشیدن در یک یا دو کانال، بسیار بهتر از تنها حضور داشتن در تعداد زیادی کانال است. سعی کنید هدفتان این باشد که بیش‌تر از چند جای انگشت‌ شمار آنلاین نشوید.

      دوباره با مشتریان صحبت کنید، مصاحبه کنید (یا شرکتی استخدام کنید که این کار را انجام دهد). گزارش‌های صنعتی را بخوانید و با انجمن‌های صنعتتان ملاقات کنید.

      تا تصویر بهتری از این که مخاطبانتان کجا آنلاین می‌شوند، داشته باشید.

      ۳- به چجور محتوایی علاقه‌مند هستند؟

      بخشی از این اطّلاعات، از انجام مراحل بالا حاصل می‌شود. اگر تشخیص داده‌اید که مخاطبانتان در درجه‌ی اوّل در لینکدین حضور دارند، پس احتمالاً به مقاله‌های عمقی، مقالات سفید یا اسلاید علاقه دارند.

      اگر بیشتر در فیس‌بوک هستند، ویدئو و پست‌های لیستی می‌تواند برای استایل آن‌ها مناسب باشد. اگر آن‌ها زمان مناسبی را در رسانه می‌گذرانند، داستان‌های طولانی می‌تواند انتخاب مناسبی در بازاریابی محتوا شما باشد.

      هدف اصلی در این‌جا این است که تعیین کنید چه محتوایی مورد توجّه مخاطبانتان هست و چه محتوایی مورد توجّهشان نیست. تا سعی کنید با تولید محتوای اشتباه، وقت خود را هدر ندهید.

      یک روش مناسب برای تحقیق در این باره این است که با رهبران فکری صنایع مشورت کنید، با مشتریان فعلی گفت و گو کنید، نظرسنجی ایجاد کنید، از طریق ایمیل و لینکدین ارتباط برقرار کنید، یا به انجمن مربوط به صنعت خودتان بروید و با افراد صحبت کنید.

      ۴- لازم است چه چیزهایی بدانند و می‌خواهید محتوای شما چه نتیجه‌ای بگیرد؟

      احتمالاً امیدوار نیستید که خوانندگان شما بخواهند براساس یک تکّه‌ی کوچک محتوا از شما خرید کنند. لااقل من امیدوار نیستم!

      پس دریابید که می‌خواهید محتوایتان به کجا برسد. هدف محتوا شما چیست؟ اصلا شاید لازم باشد از یک شرکت تولید محتوا کمک بگیرید.

      در مورد خروجی فروش‌ها و چرخه‌ی خریدتان فکر کنید. چه محتوایی برای مشتری‌های شما در هر حالتی مناسب است؟

      شاید بخواهید که در سمینار اینترنتی‌تان ثبت‌نام کنند، مقاله‌ی سفیدتان را دانلود کنند، به لیست ایمیلتان بپیوندند.

      پیشنهاد اوّلیّه هر چه که هست، باید برای مخاطبانتان بسیار بسیار جذّاب باشد و البته باید رایگان باشد.

      از خودتان بپرسید “مخاطب یا خریدار  لازم است پیش از انجام دادن بیزینس با من، چه چیزهایی را بداند؟ لاز است چه مسائل و مشکلاتی را باید مطرح کنم تا برای کمک خواستن از من در زمینه‌ی خرید، احساس راحتی کنند؟”

      انجام دادن این کار در طول زمان قطعاً کمک خواهد کرد تا پیش از افزایش تعداد مخاطبان، مطمون شوید که همه‌ی محتواها در جای درست خودشان هستند و گام سوم از راهکار بازاریابی محتوا را نیز درست پیش رفته اید.

      چگونه موفقیت بازاریابی محتوا را دنبال می کنید؟

      بهترین بخش از راهکار بازاریابی محتوا این است که قادر به پیگیری و دیدن کار کردن آن هستید. در مورد چگونگی پیگیری موفّقیت در هر مرحله از راه فکر کنید.

      از ترافیک تا به‌کارگیری تا مکالمه. چه ابزارهایی نیاز دارید؟ تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل؟

      اگر چنین است، آیا به تنظیم اهداف در تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل نیاز دارید؟ پیگیری لینک‌ها و پارامترهای UTM چه می‌شود؟ آیا شما نیاز به صفحات فرود اختصاصی دارید؟

      فکر کردن به این گام ساده و فراهم کردن ابزارهای لازم در طول زمان، باعث می‌شود هنگامی که در حال مبارزه هستید، سعی کنید تا ببینید که آیا تلاش های شما موفّق بوده است و یک‌ باره از سرخوردگی و سردرگمی در جاده ها نجات پیدا کنید.

      لازم نیست راهکار بازاریابی محتوای شما پیچیده باشد تا موثّر واقع شود. تنها به چیزی نیاز دارید که به شما یادآوری کند به کجا می‌روید و چقدر راه آمده‌اید.

      این چهار مرحله از بازاریابی محتوا را دنبال کنید همه را بنویسید، در طول مسیر روی آن کار کنید و در مسیر موفّقیّتتان در محتوا قرار بگیرید.

      بازاریابی محتوا در سایت‌ها و شرکت‌های اروپایی

      مطمئنا شما هم مجذوب موفقیت های چشمگیر برخی شرکت های اروپایی در بازاریابی به وسیله ی تولید محتوا هستید و احتمالا از آن تعجب می کنید. اما آنها چگونه به این همه موفقیت در این زمینه رسیده اند؟! یکی از بهترین روش های رسیدن به موفقیت در هر کاری، بررسی و کشف راه های پیشرفت افراد و شرکت های بزرگ، مشهور و موفق است. این مقاله را دنبال کنید تا با هم ۵ شرکت موفق در بازاریابی تولید محتوا اروپایی را بررسی گنیم.

      بازاریابی تولید محتوا

      برای تبلیغ یک برند تجاری، آگاه‌سازی در مورد یک محصول یا زیاد شدن فروش آن، بازاریابی بوسیله تولید محتوا ابزار قدرتمندی است.

      امروزه تولید محتوا یکی از مهم‌ترین جنبه‌های صنعت بازاریابی دیجیتال است. اما چیزی که مدام در حال تغییر است، چگونگی تولید محتوا و عرضه آن می‌باشد.

      پس بیایید نگاهی به بازار اروپا بیندازیم و بعضی از پرسود‌ترین روش‌هایی که به وسیله ی برندهای تجاری فعال در این بازار استفاده می شود را بررسی کنیم.

      و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها را بسنجیم. به امید اینکه بتوانیم یک پایه محکم از محتوای الهام‌بخش، برای آنهایی که قصد دارند در بازاریابی تولید محتوا فعالیت کنند و در آینده‌ای نزدیک بخشی از آن باشند فراهم کنیم.

      ۱- داستان‌ُسرایی مهم هست و همیشه مهم خواهد بود

      نشان تجاری سوئیسی تولیدکننده نوشیدنی Schweppes، توانسته‌ با استفاده از تولید محصولات دیجیتال و مجله روش زندگی Villa Schweppes، که در کنار عرضه دستورالعمل‌های تهیه کوکتیل به مطالبی در حوضه جشنواره‌های موسیقی، پاویون‌های پاریسی و مد‌های روز نیز می‌پردازد، توجه طیف وسیعی از افراد را به خود جلب کند.

      افراد مختلفی گرفته از دی‌جی‌ها تا طراحان و ترکیب‌شناسان دست به دست هم داده‌اند تا حس‌وحال تفریحات شبانه مرتبط با این نشان تجاری را برای خوانندگان این مجله تداعی کنند.

      محتوای شرکت Schweppes

      با استفاده از این روش، نه تنها در تبلیغ نشان تجاری با شکست مواجه نخواهیم شد، بلکه می‌توانیم به مشتریان خود نزدیک‌تر نیز شویم.

      اهمیتی ندارد که در چه صنعتی فعالیت می‌کنید، تا زمانی که بتوانید داستان‌سرایی کنید و داستان‌های خودتان را به مشتریانتان بفروشید موفق خواهید بود.

      اینطور آن‌ها محصول شما را دوست خواهند داشت، آن‌ را خواهند فهمید و عاشق آن خواهند بود.

      ۲- محتوایی بسازید که ارزش خبری داشته باشد

      برای اینکه در بازاریابی خود موفق شوید، باید همیشه از همه چیز مطلع باشید و در مورد همه چیز اطلاعات داشته باشد، بخصوص در مورد تغییراتی که بوسیله پیشرفت فناوری بوجود آمده‌اند.

      اینجاست که ما سراغ یکی دیگر از نشان‌های تجاری می‌رویم. شرکت Bitdefender، تولید‌کننده رومانیایی نرم‌افزار‌های آنتی‌ ویروس، امروزه یکی از موفق‌ ترین و مورد اطمینان‌ ترین تولید‌کنندگان محصولات امنیتی در سطح جهان است.

      محتوای شرکت bitdefender

      حال این شرکت چطور توانسته‌ به این خوبی بازاریابی خود را انجام دهد؟ با طراحی یک سایت با هدف پخش اخبار مرتبط با فعالیت‌های اصلی آن یعنی تهدید‌های امنیتی و سایر موضوعات مرتبط. این سایت یک منبع بسیار عالی با مطالب با ارزش برای افرادی است که به این دسته از اطلاعات علاقه‌مند هستند.

      ۳- پیرامون نشان تجاری خود یک اجتماع تشکیل دهید

      راه‌های متعددی برای تشکیل یک اجتماع وجود دارد، برای مثال ایجاد یک شبکه اجتماعی و انتشار محتوای که بتواند افراد را به خود جلب کند.

      در این مورد، ما به سراغ Lego خواهیم رفت که توانسته‌ است با تولید محتوا پیرامون نشان تجاری خود یک اجتماع را تشکیل داده و با استفاده از همین ابزار ارزش تجاری و فروش خود را نیز افزایش دهد.

      محتوای شرکت lego

      Lego به مقدار زیادی سرمایه‌گذاری کرد. این شرکت روی تشکیل اجتماعات جوان پیرامون برند تجاری‌اش با استفاده از بازی‌های ویدیوئی و فیلم‌های سینمایی کار کرد.

      برای مثال فیلم سینمایی The Lego Movie یک موفقیت بزرگ روی پرده سینما بود. در کنار این تلاش‌ها، Lego بازاریابی خود را با استفاده از سرمایه‌گذاری روی میکرو وبسایت‌ها، مینی‌ سریال‌های اینترنتی، پلتفرم‌های دیجیتال اجتماعی و یک نشریه‌ رسمی نیز وسعت بخشید.

      ۴- برای مشتریان خود محتوای ویدیوئی تولید کنید

      تخمین زده می‌شود که استفاده از اینترنت برای تماشای ویدیو‌ تا سال ۲۰۲۰ میلادی به ۸۲ درصد از کل مصرف اینترنت در جهان برسد. شما می‌توانید با تولید محتوای ویدیوئی و عرضه آن به جمعیت هدفتان به اهداف بزرگی در زمینه بازاریابی دست پیدا کنید.

      حال چه این محتویات ویدیو‌های تبلیغاتی باشد، چه ارائه‌های ویدیوئی و چه سریال‌های ویدیو بلاگی.

      محتوای شرکت Hornbach

      یکی از شرکت‌هایی که از این شکل بازاریابی استفاده کرده است Hornbach می‌باشد که یک برند تجاری فروش محصولات سخت‌افزاری در اروپا است.

      جدا از کانال YouTube پرطرفدار این برند تجاری، Hornbach یک پایگاه اینترنتی نیز دارد که آن هم بر پایه محتویات ویدیوئی است.

      هر بخش از کالج بصری نشان‌ داده شده در صفحه اول حاوی یک ویدیو‌ی تبلیغاتی است، که می‌تواند به عنوان یک منبع الهام‌بخش برای بازاریاب‌هایی که می‌خواهند در بازار‌های متنوع و رقابتی، مانند آن چه در بازار اروپا دیده می‌شود، اقدام به فعالیت کنند ایفای نقش کند.

      ۵- با محتوای خود فرهنگ‌سازی کنید

      Always، یکی از شناخته شده‌ ترین نشان‌های تجاری میان زنان، هشتگ #LikeAGirl را راه‌ اندازی کرد که به نوع خود نوعی سنّت‌ شکنی در میان روش‌های سنتی بازاریابی بود و حاوی نوعی جدید از پیام اجتماعی به حساب می‌آمد.

      محتوای کمپین شرکت always

      “بیش از سه دهه است که شرکت ما با استفاده از آموزش میلیون‌ها نفر در مورد بلوغ و چرخه زندگی، توانسته است در راستای توانمند‌سازی دختران در سرتاسر جهان تلاش کند و باعث شود که آن‌ها احساس اعتماد به نفس کنند. با ما همراه شوید تا با کمک همدیگر در یک پویش حماسی مانع از افت اعتماد به نفس در میان دختران به هنگام بلوغ شویم و به آن‌ها کمک کنیم تا #مثل_یک_دختر به حرکت خود به سمت موفقیت ادامه دهند.”

      متنی که خواندید در بیانیه رسمی این شرکت آورده شده است. این پویش با عرضه تصاویر و ویدیو‌های تبلیغاتی قصد آموزش دختران در مورد مسائل مختلف و بخصوص را داشت.

      برای مثال در مرحله آخر این پویش در مورد اموجی‌ها بحث شد و اینکه چطور اموجی خاصی در رابطه با موفقیت بانوان وجود ندارد.

      نتیجه‌گیری

      بازاریابی بوسیله تولید محتوا می‌تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند در تبلیغ یک برند تجاری، افزایش آگاهی در مورد یک محصول و افزایش فروش آن مورد استفاده قرار گیرد.

      همانطور که مشاهده شد، بازار اروپا نیز به هنگام تبلیغات تفاوتی با سایر بازار‌های دیجیتال ندارد. البته ممکن است تفاوت‌های سطحی به دلایل تفاوت جمعیت و قوانین مربوط به هر کشور وجود داشته باشد اما اصل موضوع تغییر نمی‌کند.

      علی‌ای‌حال، چیزی که ما می‌توانیم از مطالب بالا دریابیم این است که بازار اروپا چه خصوصیاتی دارد و چه روش‌های تبلیغاتی و بازاریابی می‌تواند عملکرد بهتری در این بازار داشته باشد.

      اگر که قصد دارید در بازار اروپا فعالیت کنید، یا فعالیت خود را به سمت این منطقه گسترش دهید و یا اینکه در حال حاضر در حال فعالیت در آن می‌باشید، توصیه می‌شود که در مورد این برندهای تجاری تحقیق کنید و از موفقیت‌ آن‌ها درس بگیرید.

      آیا شما نیز روش‌های بازار‌یابی دیگری را می‌شناسید که ارزش ذکر شدن در این متن را داشته باشند؟ در قسمت نظرات آن را با ما درمیان بگذارید.

       

      مزایای بازاریابی محتوا

      تا کنون از مزایای حیرت انگیز بازاریابی تولید محتوا به وفور شنیده اید . میخواهید وارد آن شوید . اما چگونه ؟ تا کنون بسیار راجع به مزایای بازاریابی محتوا شنیده اید. میدانید با استراتژی محتوا درست میتوانید به خرید و فروش بیشتر دست یافته ، اعتباربیشتری ساخته و به مرور زمان رشد هم‍پایه ای را در هردو زمینه ، بدون افزایش قابل توجه بودجه مشاهده کنید.

      مزایای بازاریابی محتوا کدامند؟

      در حقیقت بازاریابی محتوا یکی از به صرفه  ترین و اقتصادی ترین شیوه های موجود در زمینه باراریابی محتواست ، اما دستاوردهای این شیوه رابطه مستقیم با استراتژی و مدیریت شما دارد. به همین دلیل است که نویسنده ها و آژانس های مجرب تر بازاریابی هزینه بیشتری دریافت میکنند و با استراتژی های مداوم تر، عملکرد بهتری به بار می آورند .

      با این وجود ،به نظر شما اگر شخصی هیچ گونه تجربه ای در رابطه با بازاریابی محتوا نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟

      این گونه به نظر میرسد که شخصی بدون آشنایی با استراتژی های بازاریابی محتوا هیچ شانسی برای موفقیت ندارد . اما با این وجود ، هر کس باید از جایی شروع کند ، موافقید؟

      حقیقت این است که میتوانید  بدون هیچ تجربه ای وارد بازاریابی محتوا شوید . ممکن است در بدو شروع به بیشترین پتانسیل و توانایی خود دست نیابید ، اما اگر شیوه تبیین شده زیر را دنبال کنید ، میتوانید در مدت زمان کوتاهی بهترین تولید کننده محتوا و در نهایت تولید محتوا را بدست آورید .

      ۱-خلاصه ای از کار در مزایای بازاریابی محتوا

      اولین کارتان این است که رهنمود و خلاصه ای ازآن چه بازاریابی محتوا شامل میشود به دست آورید . بله ، همزمان که این مطلب را میخوانید ، احتمالا با کلیت مفهوم پایه آشنا هستید اما باید بیشتر در جزییات کند و کاو کنید . خود را با ابتدا ، میانه و پایان حیات محتوا ، و فرآیندی که برای ساخت امپراطوری خود استفاده میکنید، آشنا کنید .

      ۲- رقیبان خود را بشناسید

      قدم بعدی ، قبل از شروع به نوشتن ،زمانی را صرف شناخت رقیبان خود کنید . به تجارت های مشابه تجارت خودتان نگاه کنید و ببینید در رابطه با بازاریابی محتوا انجام میدهند . چه نوع مقالاتی به نظر میرسند که محبوب  ترین باشند ؟ هر چند وقت چاپ میشوند ؟ مخاطب و هدف آن ها چه کسانی هستند ؟

      حتی اگر تجارت های شما تقریبا یکسان هستند ، سریعا به دنبال تقلید دقیق از استراتژی های دیگران نروید . به جای آن از آن ها یاد گرفته و از نوع آوری برای شکل دادن به ایده خودتان استفاده کنید .

      ۳-تقویم ویراستاری تهیه کنید

      آن گاه که زمانی را صرف ذهن انگیزی و بازنگری رقابت کردید ، زمان آن است که تقویم ویراستاری را ایجاد کنید . نگران کامل نبودن آن نباشید – بعد ها درکارتان میتوانید تغییراتی را در تقویم بوجود آورید . اگر نگران طراحی آن هستید ، ازیک قالب آنلاین برای هدایت ایده هایتان استفاده کنید .

      تولید محتوا با ورد

      شروع به دسته بندی محتوایتان به دسته های متنوع کنید و قسمت های بالقوه و عنوان ها را شرح کوتاهی دهید ( به علاوه این که هر قسمت چه نوع از انواع محتوا را دربر خواهد داشت ، مانند مقاله ، نمودار اطلاعات ، یا فیلم ) . تاریخ چاپ را نیز ذکر کنید .

      ۴- هدف گذاری کرده و آن ها را حفظ کنید

      با وجود یک تقویم ویراستاری ، میتوانید شروع به هدف گذاری برای نوشته هایتان کنید و نتایجی را که مایل به رسیدن به آن ها هستید مشخص کنید . به طور مثال ، هر چند وقت میخواهید چاپ کنید؟ با اولین تلاش های تولید محتوای نوشتاری چه مقدار امید به تاثیر گذاری دارید و چه میخواهید با چه سرعتی و تا چه میزانی رشد داشته باشند ؟ در بازه ای ۶ ماهه ، انتظار دارید کجا قرار بگیرید ؟ در یکسال چه طور ؟

      در آخر ، چگونه میخواهید به عنوان یک بازاریاب پیشرفت کنید؟ باز هم ، نیازی نیست این هدف ها کامل باشند و میتوانید بعدا آن ها را تغییر دهید ، ولی نیاز است تا تصویری برای خودتان در نظر بگیرید .

      ۵- پست های ابتدایی خود را آزمایش در نظر بگیرید

      حالا زمان آن رسیده است که کار را انجام دهید . پست های ابتداییتان احتمال دارد چالش برانگیز نباشند، اما نگذارید این موضوع شما را از تمام کردن آن ها باز دارد.

      پس از آن که اولین نسخه کامل شد ، زمانی را صرف بازنگری و ویرایش کارتان کنید . فعالیت های ابتدایی خلاصه سازی خود را دنبال کرده و آن ها را به کار بگیرید . با این مقاله ها به عنوان آزمایش برخورد کنید ، به دقت بنگرید افراد چه گونه به کار شما واکنش نشان میدهند و یادداشت هایی برای آن چه میتوانید بهتر کنید بردارید.

      همین طور باید دقت کنید تا نگذارید تعصب برای تایید، تاثیرگزاری بر نتایج شما را دیکته کنند . بی طرف بمانید ، و حتی اگر برخی از ایده های اصلی تان به گونه ای که فکر میکردید عمل نکرده اند، شگفت زده نشوید!

      ۶-چاپ کنید ، متحد سازی کنید  و پیگیری  کنید

      تا این نقطه ، به اصول اولیه تسلط پیدا کرده اید و میتوانید قدرت واقعی بازاریابی محتوا را مهار کنید . از آن چه که درباره مزایای بازاریابی محتوا آموخته اید استفاده کنید و به چاپ کردن پست های جدید که به مقاصد جمعیت شناختی شما نزدیک ترند ادامه دهید و بازده هر یک را به دقت بررسی کنید .

      مزایای بازاریابی محتوا

      پس از چاپ ، پست ها را در کانال های شبکه های اجتماعی خود ترویج و متحد سازی کنید و با درگیر کردن هر که مطالب شما را به اشتراک گذاشته و دیدگاه میگذارد به پیگیری کار خود بپردازید . اگرچه این فرایند در ابتدا هراس بر انگیز به نظر میرسد، اما در طول چند هفته پیش روی آنرا احساس خواهید کرد.

      ۷-هیچ گاه از پپشرفت برای مزایای بازاریابی محتوا باز نایستید

      در مبحث مزایای بازاریابی محتوا ، آخرین وظیفه تان مهم ترین آن است ، و هیچ گاه نمیتوانید آن را از لیست خود خط بزنید . دلیلی که بازاریاب های مجرب تر از بازار یاب های بی تجربه بهتر کار میکنند این است که فرصت بیشتری برای آموختن تازه ها داشته اند . اگر متعهد به آموختن و پیشرفت باشید ،محتوای بهتری را تولید خواهید کرد و نتایج بهتری را مشاهده میکنید.

      به دلیل این که عرف ها و نرم های بازاریابی محتوا به تکرار تغییر میکنند ، مهم است که هر روز اخبار را خوانده و تکنیک های جدید را برای ارتقای توانایی های عمومی تان آزمایش کنید .

      همان طور که میبینید هیچ چیز نمیتواند شما را از تبیین یک استراتژی بازاریابی محتوا یا ساختن مهارت های لازم برای ورود به تجارت باز دارد. این موضوع به زمان و نظم نیاز دارد . اما به قطع هرکس با از خود گذشتگی و مسیری منطقی رو به جلو میتواند به آن دست یابد .

      تعریف بازاریابی محتوا چیست؟

      اگر ما درباره مفاهیم تعریف مشخصی نداشته باشیم به مشکل بر خواهیم خورد. مشکلی که بیشتر اوقات در سئو به چشم می‌خورد این است که همه یک حرف می‌زنند اما با هم دعوا و مشاجره دارند.

      تعاریف بازاریابی محتوا

      خوب. بازار چیست؟ جایی است برای داد و ستد. جنس دادن و پول گرفتن یا بر عکس. بازاریابی چطور؟ به این جمله توجه کنید:«32 کلمه شد. در 32 کلمه توانستیم تعریف بازاریابی را خلاصه کنیم.» یک نفر این جمله را با قدرت و خوشحالی بیان می‌کند و آن یک نفر رابرت لوش است رییس کمیته تعریف بازاریابی در انجمن بازاریابی آمریکا است. فکر کنید یک انجمن بازاریابی قدرتمند داشته باشیم و آن انجمن کمیته‌ای برای تعریف بازاریابی  دارد و رییس کمیته پس از چند ماه با افتخار اعلام می‌کند که بالاخره موفق شده بازاریابی را تعریف کند. اضافه کنم که این اتفاق مربوط به سال 2004 است. در سال 1935 این تعریف را برای بازاریابی داشتند: «بازاریابی اجرای فعالیت‌هایی در فضای کسب و کار است که جریان کالا و خدمات را از تولید کننده به سمت مصرف کننده هدایت می‌کند.»

      در سال 1985 نیز این تعریف را برای بازاریابی ارائه دادند: «بازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه‌ای از فرایندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع رسانی درباره آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است. و در نهایت در سال 2004 تعریف بازار یابی در 32 کلمه خلاصه شد.»

      در سال 2013 انجمن این تعریف را ارائه داد: «بازاریابی مجموعه نهادها، فعالیت‌ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط، تحویل و تبادل پیشنهادها مربوط‌ا‌ند. مبادله‌هایی که برای مشتریان، کارفرما، شرکا و در مقیاس بزرگتر، جامعه، ارزشمند محسوب می‌شوند.»

      بازاریابی دیجیتال چگونه تعریف می‌شود؟

      خوب حالا ببینیم بازاریابی دیجیتال چگونه تعریف می‌شود. هاب اسپات تعریف وحشتناکی برای بازاریابی دیجیتال دارد:

      بر اساس تعریف هاب اسپات دیجیتال مارکتینگ «شامل تمام امور بازاریابی می‌شود که برای آنها از یک وسیله الکترونیک یا اینترنت استفاده می‌شود. کسب و کارها کانال‌های دیجیتال از جمله موتورهای جستجو، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل و … به مشتریان کنونی و آتی متصل می‌کنند.»

      و حالا تعریف اسمارت اینساید را هم مشاهده کنیم:

      و این هم تعریف اسمارت اینسایتز: «با استفاده از رسانه و فناوری دیجیتال به اهداف بازاریابی برسیم.»

      این موارد را بیان کردم تا به این نقطه برسیم که بدانیم در کجای این قضیه قرار گرفته‌ایم. اگر امروز قصد صحبت درباره سئو را داریم باید بگوییم سئو بخشی کوچک و در بسیاری از کسب و کارها بی‌اهمیت است. سئو حاصل فرایندی به نام دیجیتال مارکتینگ است که خود نیز بخشی از فرایند مارکتینگ است که مارکتینگ زیرمجموعه‌ای از مدیریت یا همان  management می‌باشد. سئو یکی از ابزارهای دیجتال مارکتینگ است تا به دیدگاه بازاریابی کمک کند. من پیش از این تصور می کردم همه دنیا یعنی سئو اما بعد فهمیدم که اصل ماجرا کسب و کار است و من باید در خدمت استراتژی کار باشم. این استراتژی کار است که بسیار مهم است و سئو باید داخل آن تعریف شود.

      تدوین استراتژی سئو

      چه تصوری از دیجیتال مارکتینگ داریم؟ ما فکر می‌کنیم دیجیتال مارکتینگ دنیایی زیبا و رنگارنگ است اما اینطور نیست چون با کسب و کار به گونه‌ای در هم تنیدگی دارد که این در هم تنیدگی بسیار مهم است. باید بدانیم سئو بخشی مجزا از کسب و کار ما نیست. سئوکارها بخشی از کار هستند و باید در هم تنیده باشند. قصد دارم در مورد تدوین استراتژی سئو با روش A صحبت کنم. این روش چیز پیچیده‌ای نیست و پس از اینکه برایتان توضیح دادم متوجه خواهید شد که مساله ساده‌ای است. البته همین مساله ساده سال‌هاست که موثر بوده. مدلی که قصد صحبت در مورد آن را داریم شاید برای همه کسب و کارها موثر نباشد بلکه فقط برای آن دسته کارهایی پاسخگو است که میزان جستجو و تبادل جستجوی بالایی دارند. خوب، تدوین استراتژی سئو… استراتژی چیست؟ حداقل 2300 سال پیش آقایی به اسم سانتِزو کتابی منتشر می کند به اسم هنر جنگ. شما همه باید این کتاب را بخوانید به این خاطر که در دنیای سئو باید با رقبای خود مبارزه کنید. کتاب هنر جنگ برای دیجیتال مارکتینگ واقعا لازم است.

      آقای جک ولش، یکی از افراد بسیار معروف در حوزه استراتژی، تعریفی از استراتژی دارد: تصمیم‌های دقیق و شفاف درباره چگونگی رقابت با رقبا. البته آقای مینس وِلک نظر مخالفی دارند و معتقدند دقیق بودن استراتژی ممکن نیست. آقای مایکل پورتر معتقدند که استراتژی یعنی کاری که دیگران انجام می‌دهند را با منابع کمتر انجام دهیم یا کارهایی انجام دهیم که هیچ کس به جز ما انجام نمی‌دهد یا نمی‌تواند که انجام دهد. خوب این هم یک استراتژی است که البته استراتژی همیشه هم به جواب درست منتهی نمی‌شود. خانم شِرون اوستر رییس دانشگاه ییل استراتژی را خیلی ساده تعریف می‌کند: «مجموعه کارهایی که انتخاب می‌کنیم انجام دهیم یا مجموعه کارهایی که انتخاب کرده‌ایم انجام ندهیم.»

      پس استراتژی آنقدرها هم که فکر می‌کنیم پیچیده نیست. ما صبح که از خانه خارج می‌شویم استراتژی داریم. به طور مثال، زمانی که به هر دلیلی ماشین نداشته باشیم باید با مترو به مقصد مورد نظر خود برویم و این یعنی یک استراتژی.

      حال ببینیم اصلا سئو چیست؟ من از سال 81 یا 82 کار سئو را آغاز کردم. من همیشه این مشکل را داشتم که تصور می‌کردم چیزهایی رو بلدم که کارفرما  هیج وقت حرف من رو متوجه نمی شه و منم همینطور.

      روش A یا A method

      حال ببینیم روش A یا همان A method چیست؟ روش بسیار ساده‌ای است. این روش یک دو سه چهار پنج شش دارد. مورد اول: فکر کنیم من برای کار سئو به سراغ مشتری خود می‌روم و از او می‌خواهم کلمات کلیدی حوزه کاری خود را در اختیار من بگذارد. به این ترتیب با افراد آشنا در آن حوزه یک اتاق فکر راه می‌اندازیم تا کلمات کلیدی را مشخص کنیم. مثلا کلمات کلیدی در حوزه موسیقی و ساز گیتار به این صورت هستند:

      در اتاق فکر شاید چیزی حدود 100 مورد کلمه گفته شود که به عنوان مثال در آخر باید 15 کلمه از آن صد کلمه را استفاده کرد. روش ما هم روش حذفی است. مثلا در صورتی که بخواهیم از بین 70 کلمه 55 کلمه را حذف کنیم خوب هر ده کلمه این کار را انجام خواهیم داد. خوب تا اینجا نظر صاحب کار را داریم. قدم بعدی رفتن به سراغ ابزار است. مثلا ابزاری مثل گوگل ترندز.

      اجازه دهید کلمات را در اکسل وارد کنم. خوب ما الان یک لیست درست کردیم که آن را لیست A می‌نامیم. خوب قدم بعدی ما این خواهد بود که از صاحب حوزه یا همان فرد خبره بخواهیم به لیست کلمات ما وزن بدهد. مثلا می‌توان به او گفت که ما ده کلمه داریم و او باید میزان اهمیت آنها را با 1 تا 10 مشخص کند که این خود یک روش است.

      روش دیگر برای وزن دادن توزیع نرمال است. در این روش از مقیاس لیکرت استفاده می‌کنیم. مثلا یک:کم اهمیت، دو: اهمیت بیشتر و سه و چهار تا پنج که خیلی مهم است. توزیع نرمال چطور انجام می‌شود؟

      ده کلمه داریم که پنج گزینه می‌شود و از هر کدام باید دو تا داشته باشیم. مثلا این ده کلمات را به سه دسته تقسیم می‌کنیم سه کلمه 5 سه کلمه  3 و سه کلمه 1. خوب کلمه ای که بیشترین وزن را گرفت وارد ابزار می کنیم مثل گوگول ترندز.

      خوب تنظیمات دلخواه خود را انجام میدهیم

      مدت زمان را هم چهار سال در نظر می گیریم و بعد در این قسمت آمار مورد نظر خود را مشاهده می‌کنیم.

      این کار را می‌توانید در keyword.io نیز انجام دهید.

      همه این‌ها را برای کلمات بررسی می‌کنید و کلمات مفید را انتخاب می‌کنید که معمولا برای هر عبارت وارده حدود 20 تا 100 کلمه به دست می آید. باید حدود 15 تا 20 کلمه انتخاب شوند. بعد 20 کلمه را دوباره در اکسل وارد می کنیم.کلمات را دوباره لیست کرده و باز هم وزن می‌دهیم. به اولین لیست کلمات می‌گوییم لیست A و به دومین لیست می‌گوییم لیست B.

      بعد می رویم سراغ suggestion به طور مثال در گوگل.

      چند پیشنهاد داریم که همه آنها را به لیست خود اضافه می‌کنیم.

      و برای کلمات بعدی نیز همین کار را انجام می‌دهیم. خب چه اتفاقی افتاد؟ در اینجا سه وزن داریم. ستون اول نظر فرد خبره(صاحب کار) است، ستون دوم نظر ابزار و ستون سوم بر اساس جستجوی مردم. خوب یک فرمول ساده: در صورتی که همه این موارد را در هم ضرب کنیم: =F2*D2*  چه نتیجه‌ای به دست می‌آید؟ یک وزن برای من به دست می‌آید. اگر اینجا 15 کلمه داشته باشم و هر کدام هم بین 15 تا 20 کلمه به ستون دوم اضافه کنند میانگین می‌شود 17. 15 تا  17 تا چیزی حدود 300 می شود. این سمت هم ده مورد داریم که می شود 3000 تا. با این روش 3000 عبارت داریم. این بخش اول A method بود. کار بعدی ما این است: 1000 تا 3000 کلمه‌ای که اینجا هست را با وزن نهایی دسته بندی می‌کنیم.

      بعد می بینیم کدام یک از این 1000 تا 3000 کلمه می‌توانند عنوان مقاله در نظر گرفته شوند و علامت می‌زنیم که ممکن است حدود 200 یا 400 کلمه انتخاب شوند. هر تعداد عنوان مقاله که داشتیم به سراغ ستون لیست می‌رویم. حدود 200 کلمه را آورده و می‌خواهیم از بین آنها مثلا 50 تا 70 تا را انتخاب کنیم که معمولا اشتباه کم می شود.

      یک مزیت روش A دور کاری است. عناوین مقاله را در اختیار تولید کننده محتوا قرار می‌دهند و از او می‌خواهند در هر مقاله حداقل دو سه کلمه از فهرست ارائه شده وجود داشته باشد. می گویند موظف هستید از لیست یک در مقالات استفاده کنید و هر جا هم توانستید لیست دو را به کار بگیرید و لیست سه هم اگر ممکن بود. نویسنده چون همه این موارد را در اختیار دارد اشتباه نمی‌کند. بعد خروجی کار را می‌گیریم و نزد ویراستار می‌رویم و از او می‌خواهیم این کلمات را حذف نکند. بعد کار را به سئوکار می‌دهیم که باید اینترنال لینک ایجاد کند و به او می‌گوییم هر جا این کلمات بودند اینترنال لینک ایجاد کند. به کسی که قرار است بک لینک‌های من را درست کند چه در بلاک بندی چه در مدل‌های دیگر می‌گویم از کلمات لیست 1 استفاده کنید. از لیست 3 کجا می‌توان استفاده کرد؟

      می‌دانید بلاک بندی چیست؟ روشی است مبتنی بر mesh. کسی که قرار است در سئو مِش کند از لیست 3 من لینک‌ها را بر می‌دارد.

      مدل این روش به افرادی که تخصص بالایی در سئو ندارند کمک می‌کند فرایندهای سئو را تا حد قابل قبولی انجام دهند. A method جایی تمام می‌شود که روی عبارت‌های لیست یک سایت‌های رقیب من هم مشخص شده و رنکینگ می‌شوند. می‌توانید خود را با رقبا و میزان پیشرفت این پروژه را بسنجید.

      ضرورت بازاریابی محتوا

      اکثر بازاریابان به عنوان مثال در اندازه‌گیری نرخ بازگشت سرمایه یا ROI در مارکتینگ، ردیابی داده‌ها و… مشکل دارند. راه‌ حل این موانع، استفاده از تکنولوژی بازاریابی محتوا مناسب است که به شما در مدیریت، پی‌گیری و بهبود تلاش‌ های بازاریابی داخلی و خارجی کمک می‌کند.

      با استفاده از چندین تکنولوژی بازاریابی محتوا برتر امروزی که در ادامه آن ها را خواهید شناخت، کیفیت بازاریابی محتوا خود را افزایش دهید. ​

      ۱- تکنولوژی بازاریابی برای ​سیستم مدیریت محتوا ​

      داشتن تکنولوژی بازاریابی محتوا برای توسعه وب و پشتیبانی از پلت فرم CMS، جهت ارزیابی عملکرد و ROI بازاریابی شما حیاتی است.

      تولید محتوا و انتشار پویای آن از طریق یک سیستم مدیریت محتوا، داده‌های مبتنی بر عملکرد سریع و سیر را فراهم می‌کند.

      با این بازخورد، شما می‌توانید ببینید که چه صفحاتی بهترین (و بدترین) عملکرد را دارند، چه موضوعاتی بیشتر جذاب هستند.

      چه کلمات کلیدی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، بیشترین ترافیک شما از طریق رسانه‌های اجتماعی از کجاست(از طریق رسانه‌های اجتماعی، از سایت‌های ارجاعی و… بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد) و بیشتر. ​

      ۲- تکنولوژی بازاریابی محتوا و بازاریابی ایمیلی

      اگر با مشتریان تان از طریق ایمیل تماس نگیرید، رقبای شما این کار را خواهند کرد. ایمیل روش ارجح ارتباطی تجاری با ۷۴ درصد از مردم امروزی است.

      استفاده از بازاریابی ایمیلی به عنوان بخشی از یک استراتژی دیجیتالی، تعامل عمیق‌تری را ایجاد می‌کند و به هر دو طرف بازاریابی و فروش کمک می‌کند تا توجه ویژه‌ای را به خود جلب کنند. ​

      ۳- امتیاز دهی و هدایت کردن

      کسب امتیاز و بازاریابی ایمیلی در راستای هم دیگر هستند.​ زمانی که یک چشم‌ انداز به یک پیشنهاد ارائه‌ شده از طریق ایمیل تبدیل شود و آن بازدید کننده را به سایت شما هدایت کند، در یک آن شما تصویر فوری از علاقه و نیاز آن‌ ها را دریافت می کنید.​

      هدایت‌ دهی به تیم بازاریابی شما این فرصت را می‌دهد تا این چشم‌ انداز را بر اساس علاقه مخاطبانتان پرورش داده و محتوایی را ارایه دهد که ارزش مرتبط با موضوع را در برگیرد. ​

      زمانی که یک پایگاه‌ داده از مخاطبان ایجاد می‌کنید، به راهی برای اولویت‌ بندی کسانی که بیش‌ترین بهره را برای تیم فروش شما دارند، نیاز خواهید داشت.

      نمره دهی یک تکنولوژی بازاریابی است که بدون آن نمی‌توانید زندگی کنید. به عنوان مثال، مثلا در نظر بگیرید هر ماه ۱۵۰ مشتری جدید به سایت شما مراجعه می‌کنند.

      اگر شما ۲۰ تا ۳۰ دقیقه وقت صرف تحقیق درباره هر کدام از آن‌ها کنید، تا مشخص شود که آیا آن‌ها ارزش ارسال به تیم فروش را دارند یا خیر، می‌توانید تا ۷۵ ساعت در ماه برای اولویت‌ بندی هر مشتری احتمالی هزینه داشته‌ باشد.​

      ا​دغام هدایت موثر در این فرآیند با دادن امتیازات بالاتر به ویژگی‌ های خاص که برای تیم شما هم مهم هستند، تضمین می‌کند که ارزشمندترین هدایت‌ها با بالاترین امتیازات، حقیقتا یک ابزار صرفه‌ جویی در زمان است.

      ​۴- تکنولوژی بازاریابی محتوا و مدیریت کلیدواژه و سئو

      سئو برای برخی، یک پری دریایی افسانه‌ ای است که در دریای ژرف زندگی می‌کند.

      برای بقیه ما، تنها چیزی که در مورد سئو مشخص است این است که زیاد مشخص نیست.

      نقطه شماره ۱ شدن در گوگل قیمت دارد و همه ما به دنبال آن هستیم. ​

      چرا شما به یک ابزار کلیدواژه نیاز دارید؟

      مدیریت حرکت حول محور کلمات کلیدی که برای کسب و کارتان حیاتی هستند، می‌تواند منجر به دیده شدن بیشتر در موتورهای جستجو شود.

      استفاده از یک ابزار کلیدواژه‌ای نیز یک مورد دیگر از تکنولوژی بازاریابی محتوا است که به شما کمک می‌کند.

      تا رشد و یا کاهش در رتبه‌ بندی موتورهای جستجو را به عنوان بازاریابی داخلی خود اندازه‌گیری کنید.

      داشتن لیست کلمات کلیدی پول ساز مهم به شما در متناسب کردن محتوای خود بر اساس تغییرات در رفتار جستجوگرها کمک می‌کند. ​

      ​۵- نظارت بر رسانه‌های اجتماعی

      یکی دیگر از تکنولوژی بازاریابی محتوا شبکه های اجتماعی هستند. وب سایت‌ های ارتباط جمعی می‌توانند یک تغییر بازی برای به اشتراک گذاری محتوا و تعامل دیدگاه  باشند.

      پس دقت کنید که از تجزیه و تحلیل رسانه‌ های اجتماعی در جعبه‌ ابزار تکنولوژی‌ بازاریابی خود استفاده کنید.

      از ابزارهای که نظارت بر رسانه‌ های اجتماعی را با اقدامات دیگر ادغام می‌کند استفاده کنید.

      فیس بوک، اینستاگرام، توییتر و LinkedIn نقطه شروع خوبی هستند اما با اطلاعاتی که جمع‌آوری می‌کنید، هم‌ پوشانی خوبی ندارند.

      شما می‌توانید با استفاده از تکنولوژی‌های جدید بازاریابی، داده‌ها را در تمامی پلتفرم‌ها به شکلی مشابه مشاهده کنید.

      این ابزارها همه معیارهای حیاتی را در یک مکان بدون کندوکاش فراهم می‌کنند. ​

      ۶- تجزیه و تحلیل بازاریابی

      برای بازاریابان هیچ چیز مهم‌تر از اندازه‌گیری ROI برای هر تکنیک بازاریابی محتوا وجود ندارد.

      با این حال تجزیه و تحلیل گوگل، که یک ابزار مرجع گسترده است، تمام معیارهایی را که برای اندازه‌گیری اثر بخشی بازاریابی خود نیاز دارید، فراهم نمی‌کند.

      ابزار تجزیه و تحلیل گوگل تجزیه و تحلیلی بسیار کاربردی را به شما می‌دهد، اما این تجزیه و تحلیل بازاریابی طولانی مدت را به درستی روشن نمی‌کند. ​

      ” بازاریابی امروزی فراتر از مرزهای وب سایت شما است. این فصل مشترک، آنچه بین کانال‌های بازاریابی شما و نتیجه که در خارج از آن ها رخ می‌دهد، بینش بازاریابی شما را فراهم می‌کند.”​

      نتایج ترکیبی، آمار و تجزیه و تحلیل تمام این شش تکنولوژی، تیم بازاریابی شما را با داده‌های قدرتمندی فراهم می‌کند. که اثر بخشی اجرای بازاریابی محتوای جامع شما را می‌گیرد.

      اگر شما قدرت کل استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را با این فن‌آوری‌ها ارزیابی نکنید، داده‌های ارزشمندی را از دست می‌دهید که روشن‌ترین تصویر از ROI کلی را به شما می‌دهند.

      تفاوت استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا در چیست؟

      در زمینه بازاریابی محتوا سه واژه بیش از بقیه به گوش ما می‌خورد و من قصد دارم در سخنان خود بین این سه واژه تفکیکی قائل شوم. اما این سه واژه چه هستند: تولید محتوا، بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا.

      چگونه تولید، استراتژی و بازاریابی محتوا را تفکیک کنیم؟

      شادی اصطلاحِ استراتژی محتوا در صحبت با مشتری و موقعیت‌هایی که فرد مقابل اطلاعات زیادی در زمینه سئو نداشته باشد کمی عجیب و بیگانه به نظر بیاید و فرد با خود فکر کند که شما در حال بازی با کلمات هستید و تنها برای بیان بهتر صحبت‌های خود از چنین واژه‌ها و اصطلاحاتی استفاده می‌کنید. اما در واقع اینگونه نیست و استراتژی محتوا در حقیقت نقشه راه و هدفی است که ما برای محتوا در نظر می‌گیریم. به عبارتی فرض کنید من کاری برای خود راه انداخته و قصد دارم روی اهداف و برنامه های خود کار کنم، پس قطعا باید نقشه راه یا به عبارتی برنامه‌هایی داشت باشم که بر اساس آنها محتوای مورد نیاز خود را تولید کنم.

      زمانی که من محتوای خود را تولید می‌کنم قطعا از تولید آن هدفی خواهم داشت که آن هدف هم کسب درآمد است. واضح است که به طور طبیعی و راحت درآمدی کسب نمی‌شود؛ یعنی زمانی که محتوایی تولید شد به طور مستقیم به پول تبدیل نمی‌شود و باید برای جذب مخاطب تلاش کرد. باید افرادی را جذب کنم که آن افراد کم کم به مشتریان بالقوه و بالفعل من تبدیل می‌شوند. در این صورت قادر خواهم بود پروژه‌هایی به دست گرفته و یا محصولات وبسایت خود را به فروش برسانم. پس در واقع بازاریابی محتوا نوعی کسب درآمد به شمار می‌آید. حال می‌خواهیم کمی مفصل در مورد تفاوت این دو، یعنی استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا صحبت کنیم.

      تفاوت استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا

      اگر یک مشتری در مورد استراتژی محتوا و تفاوت آن با بازاریابی محتوا از ما سوال کرد چطور باید به او پاسخ دهیم؟ برای شما مثالی می زنم. فرض کنید بدون داشتن استراتژی ، محتوایی تولید کنیم. در حقیقت مانند این است که سوار خودرویی شده باشیم و بدون هدف حرکت خود را آغاز نماییم. واضح است در صورتی که بدون هیچ هدف و مقصدی سوار خودرو شویم به نتیجه مطلوبی نمی‌رسیم و در واقع تولید محتوای ما ثمربخش نخواهد بود. تصور کنید من قصد کار بر روی مبحث سئو را دارم. به طور مثال، در ابتدا با خود فکر می‌کنم که مقاله‌ای خوب در مورد دیجیتال مارکتینگ ارائه خواهم داد، پس از آن یک مقاله جامع و فراگیر در مورد بهنیه‌سازی داخلی و خارجی نیز منتشر می‌کنم و به همین ترتیب مقالاتی ارائه داده و پیش می‌روم. در صورتی که مقالات خوبی ارائه داده باشم آنها در صفحات اول نیز قرار می‌گیرند. اما فعالیتی این‌ چنینی قطعا ما را به سوی هدف مورد نظرمان هدایت نمی‌کند.

      برخی فکر می‌کنند استراتژی محتوا همان بازاریابی محتواست اما بهتر است بگویم که بازاریابی محتوا در ادامه استراتژی محتوا قرار می‌گیرد. در واقع استراتژی محتوا مجموعه‌ای است که بازاریابی بخشی از آن به شمار می‌رود. البته در بعضی موارد این دو هم‌پوشانی‌هایی با یکدیگر دارند و به عبارتی بازاریابی محتوا بخشی از استراتژی محتوا به حساب می‌آید.

       

      شیوه بازاریابی محتوا

      اما موضوع جالبی که حتی برخی از سئوکارها به آن اهمیتی نمی‌دهند این است: شیوه بازاریابی محتوا. بازاریابی محتوا یک شیوه بازاریابی داخلی یا به عبارتی inbound marketing است. اجازه بدهید شیوه‌های بازاریابی دیجیتال و غیردیجیتال را با یک دیگر مقایسه کنیم. در بازاریابی سنتی چگونه تبلیغ می‌کنیم؟ گاهی اوقات شرکت‌هایی مثل ایرانسل و همراه اول به نوعی تبلیغات خود را به صورت مخاطب می‌کوبند. در تلویزیون تبلیغ می‌کنند یا در جاهایی که مشتری قصد گوش سپردن به حرف آنها را ندارد. بدون توجه به این موضوع مطلب را بیان کرده و اصلا کاری به این قضیه نداریم که برای همین کار چقدر هزینه صرف می‌شود. شاید اکنون در ذهن شما این سوال به وجود بیاید که چرا شرکت‌های بزرگی مثل ایرانسل و همراه اول چنین کارهایی می‌کنند. در واقع هدف این تبلیغات یکسان نیست؛ تبلیغات سنتی جایگاه و هزینه‌های مربوط به خود را دارد اما بازاریابی محتوا یک شیوه جاذبه‌ایست. زمانی که من محتوای مورد نظر خود را تولید کرده و افراد برای بهره بردن از این محتوا وارد سایت من می‌شوند در واقع من نقشی در ارائه محتوای خود ندارم بلکه آنها هستند که وارد سایت من و جذب محتوای من شده‌اند. از اینجا به بعد دیگر به آنها مربوط می‌شود. آنها می‌توانند در شبکه‌های اجتماعی من را دنبال کرده و محتوای تولیدی من را بخوانند، در وبسایت و خبرنامه من عضو شده و کار مهم آنها این است که پس از مدتی به این خاطر که محتوای من آنها را راضی کرده مشتری من خواهند شد. محتوای من که بخشی از آن در قدم اول رایگان است رضایت مشتری را جلب کرده. پس چه راهکاری به این خوبی عمل خواهد کرد؟ چطور بدون اصرار من مشتری وارد وبسایت من و جذب محتوای من شده است؟

      بازاریابی درونگرا در عمل هزینه‌های ما را کاهش داده و مسیر را برای ما آسان می‌کند تا با توجه به دانش و اطلاعاتی که داریم مشتریان خود را افزایش دهیم.

      ما بحثی در مورد هرم بازاریابی محتوا داریم.

       

      انواع بازاریابی برای تولید محتوا

      خوب ما پیش از این گفتیم که استراتژی محتوا نقشه راه ما و مسیری برای رسیدن به اهدافمان است. اقسام مختلفی برای تولید محتوا وجود دارد. ما برای تولید محتوا یک بازه زمانی و تخمین هزینه داریم و برای این بازه زمانی و هزینه‌ای که داریم محتوایی تولید خواهیم کرد و قطعا این محتوا مدت زمانی را از آن خود خواهد نمود. گاهی ممکن است یک کسب و کار محتوایی تولید نماید که چند هفته زمان را به خود اختصاص داده باشد. و ممکن است شرکتی هم همان محتوا را در نصف روز تولید کند. پس تفاوت این دو در چیست و کدام یک بهتر هستند؟

      آیا اصلا می‌توان گفت یکی از این محتو‌ها از آن یکی بهتر است یا خیر. در هرم بازاریابی محتوا به این موضوع پرداخته می‌شود. در صورتی که به قسمت بالای هرم توجه بفرمایید نوشته شده پرتلاش و کم تعداد؛ یعنی زمانی که ما به جای تولید محتوا، یعنی به جای نوشتن مقاله‌ای با حدود 2000 کلمه، کتابی جامع منتشر کنیم؛ کتابی که حدود 200/300 صفحه و در مورد بهینه سازی داخلی سایت است. یا یک مجموعه پژوهش‌هایی انجام دهیم که زمان زیادی را از ما گرفته باشد. حال ببینیم چرا به این موارد پر تلاش می‌گوییم؟ خوب مشخص است! به این دلیل که زمان زیادی صرف تولید آنها کرده‌ایم.

      تصور کنید وقتی که برای نوشتن یک کتاب صرف می شود قطعا بیشتر از زمانی است که صرف نوشتن مقاله می‌کنیم. حالا ببینیم چرا به آنها کم تعداد می‌گویند. همانطور که خدمتتان گفتم هر مجموعه‌ای برای تولید محتوای خود یک بازه زمانی و هزینه‌ای تخمین زده که شاید با آن هزینه در لایه اول بتوان ده محتوا تولید کرد اما در لایه پنجم امکان تولید صد محتوا باشد. در بحث استراتژی محتوا باید مراقب این باشیم که این مساله را در کدام لایه قرار بدهیم و آیا باید یک لایه به خصوص را انتخاب کنیم؟

      آیا یک وبسایت فقط در لایه اول و محتوای جامع و کاملی را ارائه می‌کند. در لایه دوم ارائه‌های پاورپوینتی و پست‌های طولانی قرار گرفته‌اند؛ پست‌هایی با چهار یا پنج هزار کلمه و ده تا بیست عدد عکس که عملا اطلاعات بسیاری در اختیار ما می‌گذارند. به عنوان مثال، فکر کنید من قصد نوشتن مقاله‌ای با عنوان بازاریابی دیجیتال را دارم. می‌توانم این مقاله را در پانصد کلمه یا بیشتر یعنی 1000، 2000 یا حتی 3000 کلمه بنویسم یا اصلا سرفصلی برای آن در نظر بگیرم.

      در لایه‌های سوم و چهارم این محتوا کوچکتر خواهد شد. منظور از کوچکتر از نظر کمیتی است. در لایه پنجم پست‌های شبکه‌های اجتماعی و محتوای انباشته قرار دارد، مانند محتوای توییتری و یا محتوایی که در واقع تولید آن نیازمندِ تلاش کمتری است و تعداد بیشتری هم دارد.

      مثلا امتیاز 500 را برای لایه اول هرم و به این ترتیب تا لایه آخر در نظر گرفته است. اغلب وبسایت‌ها ترکیبی از این استراتژی‌ها را دارند یعنی در وبسایت هم کتاب وجود دارد هم فیلم آموزشی و هم مقالاتی با حجم کمتر. ما بر اساس استراتژی‌هایی که در پیش می‌گیریم باید به صورت ترکیبی از این لایه‌ها استفاده نماییم. در صورتی که به کاری مشغول هستیم که قصد داریم تنها به یک موضوع خاص بپردازیم پس باید تنها در یک لایه فعالیت کنیم. مثلا وبسایتی دولتی که قصد از راه اندازی آن تنها آشنایی افراد با یک شهر یا یک مکان خاص باشد و قصد انجام پروژه‌ای را نداشته باشد. یک وبسایت یا سازمان دولتی را در نظر بگیرید که تنها قصد مطرح کردن موضوع مورد نظر را داشته باشد و مقالاتی هم به زبان اصلی ترجمه کرده و آن را در فضای بین المللی مطرح نماید. البته توجه کنید که بحث هرم بازاریابی بسیار گسترده‌تر از این موارد است.

      در اینجا بحث اصلی ما این اسلاید است.

      پلن‌های بازاریابی محتوا

      در اینجا سه پلن برنزی، طلایی و نقره‌ای داریم. در صورتی که دو مورد اول(مشاوره استراتژی و تعیین نقشه) را در نظر نگیریم می توانیم بگوییم پلنی که در مقابل ما قرار دارد پلن تولید محتوا است. شاید با خود بگویید «پس تفاوت آن با تولید محتوا چیست؟ کلمات کلیدی را انتخاب کرده و فهرستی از بهینه سازی محتوا دارید که تمام افراد سئوکار آن را دارند و schema را تعریف می‌کنید که یکی از خدمات بهینه سازی داخلی است و امری بسیار طبیعی و بدیهی است. در کل چیزی که شما ارائه می‌دهید همان تولید محتواست.»

      اما بر اساس دو مورد اول پلن‌هاست که می‌توانیم نام بازاریابی محتوا را برای پلن خود در نظر بگیریم: بحث مشاوره استراتژی محتوا و این که ما بدانیم که آیا مشتری برای محتوای مورد نظر خود برنامه‌ای دارد یا خیر. گاهی فرد اصلا در این مورد آگاهی ندارد و قصد او فقط تولید یک مقاله است و شاید اصلا در مورد این که آیا قصد دارد برای محتوای خود بازاریابی کند و یا برای یک یا دو سال آتی نقشه راهی در نظر گرفته یا خیر اطلاعاتی نداشته باشد. بر اساس پلن بازاریابی محتوا می‌توان استراتژی مخصوصی برای مشتری تعیین کرد. در واقع می‌توانیم  برای استراتژی محتوا به مشتری خود مشاوره بدهیم و از او بخواهیم در مورد هدفش از فعالیت در این حیطه صحبت کرده و بگوید که‌ آیا درآمد و بازه زمانی مشخصی برای خود در نظر گرفته است یا خیر. به این ترتیب می‌توانیم نقشه راهی برای او ایجاد نماییم.

      شاید با خود فکر کنید دو میلیون تومان برای چهار مقاله مبلغ زیادی است! در مورد بعضی موضوعات یک مقاله 35000 کلمه‌ای ارزش 500 هزار تومان را دارد و حتی بیشتر. اجازه دهید مثالی برای شما بیاورم. به عددی که در اینجا نوشتم انتقاداتی وارد است. البته بر اساس پروژه باید این مبلغ را تعیین کرد.

      اجازه دهید مثال بیاورم. من کارشناس ارشد اقتصاد هستم و موضوع کار من هم اقتصاد انرژی بود که به سخنان ما در زمان حال هم مرتبط است. موضوعی که در پایان نامه ارشد بر روی آن کار کردم کاربرد سیستم‌های فتوولتاییک توی مناطق روستایی کشاورزی بود. حالا فکر کنید این موضوع با بحثی مانند طراحی وبسایت یکسان است؟ آیا طراحی محتوای مرتبط با این موضوع که در اینترنت موجود است با محتوای مربوط به طراحی وبسایت یکسان است؟ آیا تولید محتوا در مورد موضوع سیستم‌های انرژی در گلخانه‌ها، زنبورداری و کشاورزی با تولید محتوا در زمینه طراحی وبسایت یکی است؟

      مسلم است که میزان زحمات هر یک متفاوت است. حال سوال من این است: آیا می‌توان برای تولید محتوا یک درجه سختی تعیین کرد؟ به عبارتی می‌توان سختی محتوا را دسته بندی کرد؟ مزیتی که طبقه بندی دارد این است که می‌توانم آنها را بر اساس 1، 2، 3 و 4 دسته بندی کنم و بر اساس آن بگویم که تولید چنین محتوایی از محتواهای دیگر که اطلاعات زیادی از آنها در اینترنت است دشوارتر می‌باشد. البته توجه کنید وقتی می‌گویم از موضوعی اطلاعات زیادی در اینترنت است منظورم کپی کردن آن اطلاعات نیست اما توجه کنید که همیشه برای تولید محتوا به گونه‌ای در حال مطالعه و کسب دانش و اطلاعات هستیم. قطعا یک کارشناس سئو در مورد طراحی وبسایت و بازاریابی اینترنتی اطلاعات بیشتری دارد. پس به نظر من این موضوع در تعیین پلن‌ها تاثیر بسزایی دارد.

       

      هشت ویژگی‌ قراردادیِ پلن‌های بازاریابی برای محتوا

      در ادامه مجموعه‌ای از ویژگی ها را خواهیم دید.

      در پلنی که برای شما آماده کرده‌ام ذکر کرده‌ام که قاعدتا در ابتدا و انتهای هر فعالیتی باید گزارشی به مشتری خود ارائه کنیم. محدودیت خاصی در تعداد تصاویر وجود ندارد اما در واقع من تولید محتوا و تصویر را به عهده مشتری گذاشته‌ام که البته می توان آن را به عهده کارشناس سئو نیز گذاشت اما باید به این موضوع نیز دقت کنیم که شاید کار ما به یک شرکت جهانگردی مربوط باشد و تصاویری با کیفیت بالا از کشور شیلی مورد نیاز باشد که احتمال دارد من قادر به تهیه چنین تصاویری نباشم و واضح است نمی‌توانم هر عکسی را در وبسایت خودم قرار دهم. در صورتی که کارشناس سئو امکانات لازم برای انجام این کار را داشته باشد می‌تواند خودش آن را به عهده گرفته و هزینه‌اش را نیز دریافت نماید.

      در مورد سوم ذکر شده بابت بهینه‌سازی تصاویر و ویرایش‌های گرافیکی  هزینه‌ای دریافت نمی‌شود. من چنین چیزی را در نظر گرفته‌ام اما ممکن است این موضوع برای بعضی از کارها متفاوت باشد و ویرایش‌های گرافیکی بسیار بیشتری در نظر گرفته شود. مورد چهار یک بحث عمومی است و سیاستی است که بسیاری از افراد آن را در نظر می‌گیرند.

      در مورد پنجم نیز بحث آموزش می‌تواند بسیار جامع و فراگیر باشد و شاید برای آن پلن مجزایی در نظر گرفته و هزینه‌ای هم برایش تنظیم کنیم. اما می‌توانیم یک آموزش مختصر برای افرادی در نظر بگیریم که قصد دنبال کردن تولید محتوا در آینده را نیز داشته باشند. شاید فردی از ما درخواست کند چنین آموزشی به او عرضه کنیم تا بتواند پس از آن در زمینه تولید محتوا کار کرده تا به طور همزمان از بار کاری ما  و هزینه های خو کم کند. چنین اتفاقی به ویژه زمانی روی می‌دهد که محتوا تخصصی باشد. به عنوان مثال افراد زیادی در مجله علمی دیجی کالا مشغول کار هستند. در صورتی که به مقالات توجه کنید می‌ببنید که در انتهای هر مطلب در مورد نویسنده آن چند خطی نوشته شده است. متوجه خواهید شد فردی که در مورد گرافیک و عکاسی مطلب نوشته خود دارای کارشناسی ارشد عکاسی می‌باشد.

      در مورد ششم هم باید بگوییم که تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی ویژگی‌های خاص خود را دارد و واضح است محدودیت هایی که توییتر دارد برای اینستاگرام وجود ندارد و بر عکس. برای هر شبکه اجتماعی باید با توجه به شرایط همان شبکه محتوا تولید نمود.

      در مورد هفتم نیز باید به این نکته اشاره کنیم که محتوا فقط محتوای متنی نیست و می‌توانیم محتوای ویدیویی و یا اینفوگرافیک نیز داشته باشیم. به عنوان مثال، من به این خاطر که در رشته اقتصاد تحصیل کرده بودم، در یک کانال تلگرامی عضو شده بودم. اسم کانال اقتصاد تصویری بود. محتوایی که در این کانال تولید می شد شامل آمار و اطلاعات اقتصادی فقط به صورت اینفوگرافیک بود.

      شیوه تولید محتوای این کانال به گونه‌ای بود که حتی افرادی هم که رشته تحصیلی آنها اقتصاد نبود در آنجا عضو بودند و دلیل حضورشان تنها شیوه جذاب ارائه اطلاعات جدید بود. و در نهایت در مورد طبقه بندی محتوا، همانطور که پیشتر گفتم، تولید محتوا یک بحث همگن نیست و ما نمی‌توانیم بگوییم محتوایی با این مقدار کلمه این مقدار هزینه دارد چرا که موضوعاتی وجود دارند که تولید محتوا برای آنها بسیار دشوار است.

      پس می‌توان گفت سختی و آسانی دسترسی به محتوا برای تمام موضوعات یکسان نیست و بهتر است اینطور بگویم که باید زمان و هزینه صرف شده برای تولید محتوا و سطح اطلاعات و دانش خود در مورد موضوع را نیز در نظر بگیریم. مثلا اگر من بخواهم در مورد کاربرد انرژی خورشیدی در زنبورداری تولید محتوا کنم در صورتی که مشتری اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشد باید ببینم آیا مشاوره گرفتن از فردی که در این زمینه آگاهی دارد برای من به صرفه خواهد بود یا خیر.

      نقش بلاگ در بازاریابی محتوا چیست؟

      اما ببینیم نقش بلاگ در بازاریابی محتوا چیست؟ بلاگی که می تواند در وبسایت ما خیلی قدرتمند باشد .

      خب اول ببینیم بلاگ چیست؟ بلاگ را می­توانیم مرکز اصلی مطالب و محتوای وبسایت­مان در نظر بگیریم، ببنید بلاگ چیز خیلی پیچیده ای نیست به آن بخشی از وب سایت که شما بارها و بارها در سایت­ های مختلف دیده­اید و مطالعه کردید ، به آن بخشی که مقاله­های مختلفی به­صورت پشت سر هم قرار داده شده  با موضوع­های مختلف و شما مثلاً روی یکی کلیک می­کنید و وارد می­شوید و کل آن مقاله را با تصاویر اصلیش مطالعه می­کنید. به کل آن بخش می­گویند بلاگ که داخل  وب سایت قرار می­گیرد یعنی بخشی از یک وب سایت بلاگ ما می­شود.

      در اصل بلاگ محتوایی متنی دارد. منتها می­توانید تصاویر، ویدیو و حتی صوت هم به­ آن ضمیمه کنید و این بخش بلاگ را جذاب تر کنید. اصطلاحاً مالتی مدیا کنید. ولی مرکزاصلی و ستون اصلی محتوای وب سایت شما همان بخش بلاگ است که حتماً در هر نوع کاری که فعالیت دارید، شما باید یک بخشی را برای بلاگ در وب سایت خودتان در نظر بگیرید.

      اما ببنیم چگونه یک بلاگ باعث می­شود که فروش ما بهتر شود. یعنی چکار باید انجام بدهیم که زمانی که ما یک مقاله­ای را تولید می­کنیم این مقاله منجر به فروش بهتر شود. این کار را با یک مثال برای شما توضیح میدهم.

      فرض کنیم که شما یک صفحه محصول دارید، یا محصولات مختلفی را در وب سایت خودتان قرار دادید، که افراد مختلفی از طریق موتورهای جستجو مثل گوگل ، یاهو و بینگ آن موضوع مورد علاقه خودشان را سرچ می­کنند و از این طریق میخواهند به یک مقاله در وب سایت شما دست پیدا کنند که در نهایت این مقاله سبب خرید شود. خریدی که هدف شماست و هدایتی که این مقاله انجام میدهد به سمت این محصول می­تواند در نهایت آن سود را برای شما داشته باشد.

      مثال می­زنم مثلاً فرض کنید شخصی در اینترنت جستجو می­کند، چگونه هزینه­ی قبض برق خودمان را کاهش بدهیم؟ با یک مقاله ای روبرو می­شود که چند نکته مفید برای استفاده صحیح ازلوازم روشنایی منزل را بیان می­کند، به اضافه اینکه شخص را در آخر به خرید یک وسیله برقی مثل یک لامپ کم مصرف هدایت می­کند، که مصرف کمتری دارد. یعنی فرض کنید که شخص کارش این است که لامپ کم مصرف می­فروشد. یک وب سایتی دارد، یک صفحه محصولی دارد، ولی خب اینکه شما مستقیم  بیایید افراد را هدایت کنید که بیایید، لامپهای من را بخرید این کار خیلی کار جذابی نیست و می­شود گفت در دنیای بازاریابی جواب نمیدهد. شما باید از روشهای نوین­تر استفاده کنید. این یک راه خیلی غیرمستقیم و جذابی است  برای اینکه شخصی را از یک مقاله­ای که اصلاً  قصد خرید محصول روشنایی کم مصرف را ندارد،  هدایت کنید به سمت خرید یا  اصلاً شاید خریدی هم اتفاق نیفتد. ولی این در ذهنش میماند که در دفعات بعد بیاید خریدی انجام بدهد.

      این کار بسیار تاثیرگذار است که شما  شخص را از یک مقاله­ای که مورد نیازش هست به یک محصول هدایت کنید. این دیگر هنر شماست که ببنید محصول شما چیست و چگونه طبق همین مثال می­توانید شخص را از یک مقاله به سمت خرید آن محصول هدایت کنید.

      ساخت بلاگ برای بازاریابی محتوا

      نکاتی در مورد ساخت یک بلاگ بگویم. اگرچه این حرفم تکراری است اما شناخت مخاطب خیلی اهمیت دارد. ما زمانی که یک سایتی راه می­اندازیم و مقاله محتواییش را درست می­کنیم. برای تولید محتوا هیچ شناختی از مخاطبمان نداریم. بنابراین قبل از این شما باید یک فضای ذهنی برای خودتان ایجادکنید، که من با چه مخاطبی و با چه کسی روبرو هستم.  در اصل می­خواهیم برای چه بنویسیم و برای چه کسانی بنویسیم و یا برای چه کسانی محتوا تولید بکنیم و در چه فضا و چه دسته­ای هستیم. مثلاً در کار آی­تی هستیم ، در کار فروش لوازم خانگی هستیم، در چه فیلدی داریم فعالیت میکنیم و مخاطبین ما چه کسانی و چه سلیقه­هایی دارند.

      پیدا کردن موضوع را در قسمتهای پیش مطرح کردم که این را می­توانید در انجمن­ها و در شبکه­های اجتماعی دنبال کنید و یک شخصی که می­خواهد محتوای جذاب­تری تولید کند باید ببنید چه مطالبی الان مورد نیاز کاربرانش در دسته خودش و در حیطه کاری خودش هست  و دنبال آن برود.

      نکته ی بعدی استفاده از عنوان های دقیق و جذاب با استفاده از کلمات خاص مثل این: “12 ترفند برای سبقت از مدیران موفق”. از کلمه ترفند استفاده شده، از عدد استفاده شده، از کلمات خاصی مثل سبقت و این موارد استفاده شده که می­توانیم،  با استفاده از اینگونه کلمات یا این عنوان­های جذاب و خاصی که حالا یک مقداری هم حالت غیر متعارف داشته باشد، کاربرها را به سمت آن مقاله جذب کند و ما کار بازاریابی را در موردش انجام داده­ایم.

      مثالی برای بازاریابی در بلاگ محتوایی

      یک مثال دیگر “بزرگترین عامل شکست درکنکور چیست؟ ” اینها می­تواند یک عنوانی باشد که ما ازآن استفاده می­کنیم. یا” 5 عامل موثر در رشد سریع کسب وکار” حالا اگر در زمینه کسب و کار فعالیت می­کنیم یا راهنمای خرید لب تاب برای دانشجویان. یعنی شما مو   ضوع­ را خاص کردید که من یک محتوایی دارم که دانشحویان را به سمت خرید یک لب تاب درجه یکی که قبلا در همان مقاله مزایای آن را گفتید، هدایت می­کنید. در آنجا گفتید که از هر لحاظ این لب­تاب بدرد دانشحویان می­خورد. این باز یک مثال دیگری است که می­توانید از طریق محتوا افراد را بکشانید به سمت خرید آن لب تاب مورد نظرتان که ارائه کردید.

      طراحی زیبای قالب و همچنین امکانات به اشتراک­گذاری و درج نظر می­تواند یکی­دیگر از عواملی باشد که باعث می­شود بلاگ شما قدرتمندتر و جذاب­تر و همچنین بیشتر دیده شود.

      برای بازاریابی محتوا ظاهر بلاگ مهم است؟

      بلاگ هایی که از نظر طراحی زیبا نیستند و شما رنگ و لعاب زیادی را به صفحات بدهید. یا اینکه شما بیایید و فضا را شلوغ کنید. ما چیزی داریم به نام یوایکس یا یوزر اکسپرینس یا تجربه کاربری یعنی زمانی که کاربر می­آید در صفحات وب می­چرخد دیگر دلش نمیخواهد از آن صفحات بیرون بیاید. گاهی شده که شما وارد صفحات وب می­شوید نه که دیگر دوست نداشته باشید از آن صفحه بیرون بیایید، خیلی دوست دارید که صفحات دیگرش را هم بررسی کنید و می­بینید که چقدر به دلتان می­نشیند. این صفحات یعنی تجربه کاربری و شما باید کاری کنید که این خودش یک علم است که باید در گوگل جستجوکنید.

      آموزشهایی هست که ببینید چگونه می­توانید تجربه کاربری صفحاتتان را بالا ببرید و این را بیشتر روی بخش بلاگتان تمرکز کنید که افراد اشتیاق پیدا کنند که یک مقاله را بخوانند. ببنید فونتهای حتی یک فونت هم می­تواند تأثیر گذار باشد یعنی شما اگر از یک نوع فونت خاص و جذاب استفاده کنید که مختص مقاله هست مثل بی یکان، یک نمونه می تواند تأثیرگذار باشد. برای اینکه اشخاص را بهتر راضی کند که این مقاله را تا پایانش بخواند و بعد هم از آنها درخواست کند که حالا یک درج نظر داشته باشند، حتی بصورت صوتی اگر امکانش را ایجاد کنید که درج نظر بدهند خیلی خیلی کارتان قدرتمند خواهند شد.

      خب برای اینکه ما یک تصویر و الگویی داشته باشیم و برای اینکه ببنیم چگونه می­توانیم یک پست داخل بلاگمان را بصورت پرفکت و اصولی و درست به بهترین شکل ممکن قرار بدهیم، یک الگویی را آماده کردم که با هم بررسیش کنیم، که ببینیم یک پست داخل یک بلاگ می تواند چه بخش­هایی داشته باشد.

      خب بخش اول این پست ما یعنی بالاترین قسمت این قسمتی که شما مشاهده می­کنید همان عنوان اصلی ماست که باید افراد از طریق موتورهای جستجو به همین صفحه هدایت شوند، اصلی ترین عنوان ما در بالا قرار می­گیرد. حالا این نمونه­ فارسی نشده است.

      انواع راهکار بازاریابی برای محتوا

      شما فرض کنید که این ستون سمت راست بیاد سمت چپ و اینها همه راست چین ­شوند. با این فرض شما به این تصویر نگاه کنید و این راست چین نشده است. اما همین اصول را می­توانید در پست خودتان رعایت کنید. بعد از آن این قسمت را می­بینید که باید شامل کلمات کلیدی پست شما باشد. کلمات کلیدی که می­توانید قرار بدهید و هدایت های بعدی را به بقیه بخش­ها داشته باشید که با چه کلمات کلیدی افراد به این پست می­رسند. بعد از آن باید چند پاراگراف از اصلی­ترین بخش پست خودتان را به این صورت قرار بدهید و اصل مطلب را که چه می­خواهید بگویید در کل پاراگراف بیان کنید.

      بعد به یک تصویر اصلی می­رسیم که شما باید آن اصلی­ترین تصویری که تصویر کلیدی است که در واقع اصل مطلب را بیان می­کند را به صورت ویژه و بصورت تکی آن بالا قرار بدهید، بعد از آنکه آن مطلب کلی را نوشتید راجع به مقاله و درچند خط توضیح  دادید که کل مقاله راجع به چیست، بعد یک تصویر مرتبط اصلی باید قرار بدهید.

      بعد از آن هم بصورت قسمت قسمت بخش­ها را به این صورت دارید که یک عنوان کوچک دارد و باز بعد با یک محتوایی ما روبرو می­شویم که همان عنوان کوچک را یا عنوان اصلی را اصطلاحاً زیر عنوان دارد که یک زیرعنوان با فونت کوچک­تر از این عنوان اصلی نوشته می­شود. اینجا و بعد از محتوای اصلی ما به این صورت که راجع به همین عنوان است ، نوشته می­شود و از این موارد می­توانیم قسمت­های زیادی داشته باشیم که در زیر عنوان، سپس محتوا دوباره زیرعنوان و بعدهم محتوا و مطلبمان را بیان کنیم و در  آخر هم می­توانیم یک کلید کال تو اکشن بگذاریم که یک اقدامی را انجام بدهد که کاربر بعد از خواندن این مقاله و بعد هم دوباره یک زیرعنوان داشته باشیم.

      در پایان مقاله و در آخرش هم یک بخش را برای نظرسنجی و نظردهی قرار بدهید و بخواهید از کاربر که نظر خودش را بیان کند و امکان اشتراک­گذاری مطلبتان را هم حتماً فعال کنید که در شبکه­های معروف اجتماعی که به اشتراک گذاشته شود.

      نقش ایمیل اجازه‌ای در بازاریابی برای محتوا

      این مطلب که قسمتی را ما داریم که این پست را دنبال میکنند، همان ایمیل­های اجازه ای که صحبتش را کردیم و راجع به ایمیل­های اجازه ای در قسمت بعدی صحبت خواهیم کرد و آن را کامل توضیح خواهیم داد. ولی همین را بدانید که ایمیلی را که کاربر به میل خودش به شما بدهد در همچین باکسی که می ببینید این می­شود یک ایمیل اجازه ای که با اجازه کاربر با میل خود کاربر دریافت شده که می­تواند  ابزاری باشد که بعداً شما پیام های دیگر و یا جدیدترین مقالاتتان را به کاربر ایمیل­کنید. یک بخشی هم دارید به نام  تبلیغات یا جایی که می­تواند هدایت هدفمندی را به سمت یک صفحه دیگر از جایی دیگر داشته باشیم که اینجا می­توانیم قرار بدهیم.

      توصیه می­شود که اگر از بنر تبلیغاتی استفاده می­کنید از بنرهای ثابت در صفحه­ی مقالات استفاده کنید چرا که کاربر به کلی حواسش پرت می­شود زمانی که دارد مطالعه­ای را انجام میدهد. اینجا یک بنر فلش هم حالا خود نمایی میکند که کاربر ممکن است به کل از خواندن مقاله صرف نظر کند و بر روی بنر کلیک کند. توصیه می­شود ثابت باشد منتهی  یک بنر هدفمند را می­تونید اینجا قرار بدهید.

      بازاریابی محتوایی را چگونه در بلاگ کنترل کنیم؟

      یک ابزار جستجو را هم  قرار میدهید که کاربر بهتر بتواند مقاله های سایت را جستجو کند و اینجا هم می­توانید جدیدترین مقالاتی که منتشر شده یا مقالاتی که کاربران دیگر دنبال می­کنند را به صورت موردی حالا عناوینش را قرار بدهید یا تصاویرش را یا متن یا عنوانش را به صورت دنبال هم بگذارید وحتما فضای خالی و سفیدی را در سمت راست در این ستون و قسمت فضای خالی و سفیدی را هم قرار بدهید که کاربر زیاد گیج نشود و تمرکزش از اصل ماجرا که این ستون سمت چپ هست پرت نشود و بتواند این فضا را کاملاً مرور کند و بخواند.

      این پایین که بخصوص این کلید کال تو اکشن را قرار میدهید دیگر هیچ چیزی نباشد که حواس کاربر را ازسمت راست پرت نکند. اینها نکات خیلی ریزی هستندکه شاید خیلی­ها به آن توجه نمی­کنند و همین باعث از دست دادن فروش آنها می­شود و هدفشان از بین میرود نسبت به اینکه این مقاله را ایجاد کرده اند که یک فروشی ایجاد شود حالا چون اینجا آمدند دقیقاً در کنار کلید کال تو اکشن یک بنر تبلیغاتی را گذاشتند که فلش هست و جذاب هم هست شخص کلیک میکند و می­رود یه جای دیگر پس این نکته را به­ آن دقت کنید.

      اما مورد بعدی دسته بندی مناسب مقالات بلاگه که شما در بلاگتون حتما باید مقالاتتون را دسته بندی کنید و اگراینها را پشت سر هم قرار بدید بدون دسته بندی این فایده ای نداره پس دسته بندی مقالات جزء یکی از اساسی ترین کارهاییه که حتما باید در بخش بلاگ انجام بدید و موضوعاتتون را جدا جدا مرتب کنید و در هر کدوم خب یک سری مقاله قرار میگیره و این می تواند یک انسجامی به بخش بلاگتون بده

      مورد بعدی این است که نظرات اسپم را حذف و فیلترکنید. یعنی نظراتی را که بی فایده و بیهوده است آنها را باید حذف کنید و لازم نیست در بخش بلاگ در نظراتتان درج کنید. منظور این نیست که شما نظرات منفی را و انتقادات سازنده را حذف کنید. نه اگر مخالفتی هم با مطالب شما باشد اما بدرستی بیان شده باشد را هم  درج کنید ولی باید در گفتار و نوشتار آن رعایت لازم انجام شود.

      بلاگ چگونه بازاریابی را برای محتوا انجام می‌دهد؟

      بلاگ می تواند ابزاری برای نمایش ویژگیها و فواید محصولاتتان باشد یعنی اصلاً موضوع این باشدکه شما یک محصولتان را و ویژگی­هایش را بیان کنید و هیج آموزش و چیزی هم داخلش قرار ندهید و فقط یک معرفی ازآن محصولتان باشد و بگویید چه سود و فایده­هایی به شما خواهد رساند ودر پایانش هم می­توانید هدایت به سمت خرید را داشته باشید.

       
      title
      با ما گفتگو کنید