
بازاریابی مدرن همواره در حال بیان کردن داستانی است. چه داستانی در مورد قیمت و چه داستانی در خصوص ارائه یک محصول یا خدمات خاص، رویکرد تبلیغات در چند سال اخیر به شدت بر داستان سرایی متکی بوده است. اثربخشی این کمپینها اغلب بر اساس تواناییهای داستان سرایی شما است. در ادامه و در سرویس بلاگ الومحتوا، میخواهیم ایده داستان برند را تشریح کنیم. ما آنها را شرح میدهیم، نمونههایی را برای شما ارائه میکنیم و توضیح میدهیم که چرا کسبوکار شما به آن نیاز دارد.
داستان برند چیست؟ چرا باید از یکی استفاده کرد؟
داستان سرایی یک راه قدرتمند برای روح بخشیدن به برند شما است و باید در هر برنامه بازاریابی ثابت باشد. داستان سرایی به اندازه لوگوی با کیفیت و حتی خود کار شما مهم است. شاید حتی بیشتر از این!
در حالی که انواع دیگری از داستانها برای گفتن در بازاریابی وجود دارد، هدف داستان برند این است که به کل برند شما پس زمینه ای رنگارنگ و معنای قابل ربط بدهد. یک داستان برند عالی یک پسزمینه هنری برای مصرفکنندگان در هنگام بررسی محصولات شما فراهم میکند. با ایجاد و تبلیغ یک داستان برند عالی، برند خود را برای مدت طولانی برای مشتریان محبوب خواهید کرد.

مزایای داشتن داستان برای برند
- داستان برند میتواند مثبت یا منفی باشد و مفاهیم آن میتواند سالها زنده بماند!
- با هویت بخشیدن به محصولات و خدمات خود، و با ثبت و به اشتراک گذاری داستانها، مخاطبان خود را به سفری به یاد ماندنی میآورید.
- برای اینکه مشتریان با برند شما ارتباط شخصی برقرار کنند، داستانهای شرکت باید معتبر، خلاقانه و الهام بخش باشند.
چه چیزی یک داستان عالی برای برند میسازد؟
لازم نیست داستان برند دقیقاً واقعی باشد، بهترین کارهایی که برای یک داستان برند میتوانید بکنید شامل موارد زیر است:
- به افراد چه در داخل و چه در خارج از سازمان خود انگیزه دهید.
- نشان دهید که نام تجاری شما چیست.
- داستان باید شامل یک مقدمه، یک بحران، و یک راه حل باشد.
- با بازار هدف خود مرتبط باشید.
- و به سازمان خود کمک کنید تا مشتری ایده آل را شناسایی کند.
در داستان برند چه چیزهایی را بیان نکنیم؟
- میزان سالهایی که در بازار بوده اید.
- اهداف فروش داخلی شما
- موارد یا محصولات برای فروش
- تبلیغات آشکار محصول
- اطلاعات قیمت یا مقایسه ارزش
نمونههایی از داستان برند
در ادامه به بررسی برخی از داستانهای عالی و موفق برای برند خواهیم پرداخت:
داستان برند عسل فروشی
دیاناهانتر، که یک عسل فروشی داشت از سال 2002 از مزایای داستان برند استفاده کرد تا داستان برند مثبتی را برای برند خود یعنی Honey Bunches of Oats ایجاد کند. در طول کمپینهای مختلف، هانتر روزهای کاری خود را توصیف کرد و در هنگام ورود به کارخانه از شدت بوی خوب عسل زیر خنده میزد.
او به روشی کاملاً جذاب، قافیه میسازد و ما را سرگرم میکند بدون اینکه هرگز به قیمت، اندازه سرو غذا، تغذیه یا کارخانهاش اشاره کند. او یک سوپر مدل نیست او قابل ارتباط و به مرور زمان مورد اعتماد شد. هانتر در واقع عسل جو جذاب کرد، هم به عنوان یک محصول خوشمزه و هم مکانی عالی برای کار. لهجه ی آمریکایی و خنده ی جذاب او، برگ برنده او در کمپینهای تبلیغاتیاش بود!
این داستان برند به ما میگوید که کار کردن در کارخانه عسل چقدر عالی است، چقدر بوی فوقالعادهای دارد، و میزان خاصی از میهنپرستی را در بر میگیرد. خوشههای عسلی جو دو سر به صرفه ترین غلات موجود در بازار نیست، اما خوشمزه است و توانسته جز محصولات پر فروش عسل باشد.
خوان والدز و قاطر معتمدش کونچیتا!
در طرف دیگر گود، خوان والدز و قاطرش، کونچیتا، قرار دارند. برخلاف دایاناهانتر، آنها کاملاً تخیلی هستند!
انجمن تولیدکنندگان قهوه کلمبیا یک سازمان غیرانتفاعی است که به بیش از ۵۰۰۰۰۰ تولیدکننده قهوه کلمبیایی خدمات ارائه میدهد که بیشتر آنها مزارع خانوادگی هستند. آنها آقای والدز و کونچیتا را در سال 1959 خلق کردند تا داستانی از سنت غنی در میان تولیدکنندگان قهوه کلمبیایی را روایت کنند.
در حالی که هانتر یک شخص واقعی است که در یک کارخانه مدرن کار میکند، خوان والدز داستان نمادین تری را تعریف میکند. او مانند یک قهوه است و تصویر او غرور فوق العاده ای را در قلب کلمبیاییها در سراسر جهان ساخته است.
او یک چهره فرهنگی مهم در آمریکای جنوبی و مرکزی و یک چهره مهم فرهنگ پاپ است.
داستان او داستان فداکاری، عشق به قهوه و دانههای قهوه است. او حس گرم و دوستانه ای را به مخاطب القا میکند.
دهها سال است که مخاطبان از این ایده که خوان والدز برای رسیدگی به محصول قهوهاش زودتر برمیخیزد لذت میبردند.
همه مردمی که از این قهوه استفاده میکنند اعتقاد دارند که: ما نمیتوانیم شجاعت و فداکاری او را تحسین نکنیم، و خوشحالیم که دلارهایمان را برای حمایت از “خوان والدز” کلمبیا خرج میکنیم.
توجه داشته باشید که خوان والدز هرگز در مورد قیمت محصولات قهوه و همچنین کافئین صحبت نمیکند. داستان او ادعا نمیکند که راه حلی برای قهوه خورها ارائه میدهد و کیفیت قهوه را گسترش نمیدهد. این داستان برند یکی از سنتهای اصلی داستان برند است.
امروزه کافههای خوان والدز در سرتاسر جهان در حال ظهور هستند. مشتریان میدانند که بخشی از هر خرید قهوه که از طریق خوان والدز انجام میدهند، از تولیدکنندگان قهوه کلمبیایی حمایت میکند، و ما از طریق این داستان الهامبخش برند احساس میکنیم با آنها مرتبط هستیم.
عینک واربی پارکر
Warby Parker که خود را همواره به عنوان جایگزینی برای عینکهای با قیمت بالا معرفی میکند، فقط قاب شیشه ای و عینک آفتابی با کیفیت را به مشتریان خود نمی فروشد؛ این برند همیشه از مشتریان خود دعوت می کند تا بخشی از برند خود شوند.
واربی پارکر داستان سرایی برند را به درستی درک کرده است و یک برند آگاهانه اجتماعی با چشم اندازی واقعی ارائه می دهد. این شرکت بخشی از سود ماهانه خود را به شرکای غیرانتفاعی خود اهدا می کند تا مراقبت های اولیه چشم و عینک های مقرون به صرفه را در دسترس جوامع در کشورهای در حال توسعه قرار دهند. این ژست بزرگ تنها بخشی از داستان واربی پارکر است.
نایک و کمپین برابری
نایک همیشه در داستان سرایی برند برتر بوده است. یکی از بهترین کمپین های آنها کمپین برابری است. در این کمپین شرکت به عنوان نیرویی برای تغییرات اجتماعی مثبت خود را نشان میدهد و چیزی بیشتر از یک جفت کفش ورزشی و لوازم ورزشی مارک دار را به ورزشکاران امروزی ارائه میدهد. این نمونه ای از استفاده از داستان سرایی برند برای ارتباط با مخاطب است، دعوت از آنها برای تبدیل شدن به بخشی از یک جنبش جمعی با پوشیدن محصولات نایک، یا حداقل مشارکت در رسانههای اجتماعی، مانند به اشتراک گذاری یکی از ویدیوهای خود با برند نایک.
پرسش و پاسخ تکمیلی